چای‌های معطر

آدم باید سر شب برود جلوی خانه‌ی دوستش توقف کند. هوا سرد باشد و تمام تن‌ش از کار فیزیوتراپی کوفته و خمیر باشد. شیشه ماشین را بدهد پایین و لیوان چای معطری که دوستش آورده بردارد و رفع تشنگی کند. بگویند و بخندند و دلش یک خواهر بخواهد عین او (+). یک خواهر در نزدیکی خودش. خیلی نزدیک.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.