مادر امشب پرواز دارد. دلتنگِ خانهای است که پنجاه شصت سال عمرش را نزد خانوادهاش در آن زندگی کرده است. دلتنگِ باغچهاش است و گلدانهای روی رفِ پهنِ پنجره. حتی دلتنگِ کوچه و همسایههایی که باقیماندههای همسایگان قدیمی هستند. حتی به گمانم دلتنگِ تنهاییاش در آن خانه است. بعد از آن روزی که اینجا درد…Continue reading نورالعینی!
برچسب: قم
موتیفات رفیقانه
اول اینکه آنقدر بدمزه میشود وقتی از رفیق دلنوازی میشنوی که عزیز دوستی رفته است پیش خدا … آنقدر که تلخیاش مینشیند روی تمام مزههای زندگیات … لیلا راست میگوید که ما خوب درک میکنیم بیپدری را … دوم اینکه هی زنگ زدم به انجمن ام.اس، هیشکی جواب نداد. هی زنگ زدم بیمارستان سینا، آخرش…Continue reading موتیفات رفیقانه
موتیفات آخرین روز تابستان
۱. ابتدا اینکه: آقای خصوصی نویس محترم! ما شدیداً خوشحال میباشم* که دیروز وسوسه شدم با شما تماس بگیرم. یعنی یک جورهایی در این موقعیت خاص روحی و فکری اتفاق فوقالعادهای هم محسوب میشود. یعنی بعد از اینکه سخن قَد کشید و گفتید قطع کنم تا شما تماس بگیرید و به طرز شگفتانگیزی دقیقاً همان…Continue reading موتیفات آخرین روز تابستان