و از مرده، زنده برمی‌خیزد!

* ظهرگاه بود، ظهر نود و نهمین بودی که  نبود!

یکی بود، یکی نبود … من‌م را زیر سایه‌ی درختی می‌نوشتم که بر آغاز رویش زمین زیر پایم، نانوشته خواندی‌ام …

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.