موتیفات

۱. خواب از چشم‌هایمان که دور می‌شد، با لباس مرتب نشسته بودی کنار سفره و هوا خنک بود و توی اتاق نیمه‌تاریک و صدای‌مان می‌کردی و می‌نشستیم کنارت و یکی‌یکی، آن‌طور که یادمان می‌دادی کف دست راست‌مان را سه بار می‌کوبیدم روی سکه‌هایی که گذاشته بودی گوشه‌ی سفره. با هر ضربه بسم‌اللهی زمزمه‌ می‌کردیم و آن‌وقت می‌شد که کره و مربای گل سرخ بخوریم. کره را مادر ریز ریز با لبه‌ی قاشق خورد می‌کرد توی مربا و چقدر دوست داشتیم … پدر …

 ۲. می‌گوید: «تو روح بزرگی داری …» می‌گویم ــ باخنده ــ: «آها! واسه همینه که اینقدر سنگین راه می‌رم؟ فکر می‌کردم مشکل از پاهامه که!»

۳. امسال با هیچ‌کدام از سریال‌های ماه رمضان نتوانستم ارتباط برقرار کنم. اسم «عطاران» گول زننده بود ولی رضاخان انگار ــ یادشان رفته است یا اینکه ــ باورشان شده است که طنز یعنی کار با علی صادقی و پورمخبر و این بابا، «صابر»!!!

از فیلم‌هایی هم که پیکره‌اشان بر پایه‌ی آدم‌های یک‌پارچه آرمانی و اهورایی است هم که تا بوده بیگانه بوده‌ام. تصور آدم‌های خوب مطلق همیشه برایم سخت بوده، آدم‌هایی مثل همسر حاج رضا که فکر می‌کنند یا طوری رفتار می‌کنند انگار بهشت را به نام‌شان منگوله‌دار کرده‌اند برایم یک‌جورهایی یبوست فکر ایجاد می‌کنند.

 ۴. «آنگاه که بر داوود وارد شدند و او از ایشان هراسید*؛ گفتند مترس. اصحاب دعوایی هستیم که بعضی از ما بر دیگری ستم کرده است، پس در میان ما به حق داوری کن و ما را به راه راست راهنمایی کن(۲۲) ] یکی از آنان گفت:[ این دوست من است که نود و نه میش دارد، و من یک میش تنها دارم، و می‌گوید آن را هم به من واگذار و با من درشت‌خویی می‌کند(۲۳) … و داوود دانست که ما او را آزموده‌ایم، آنگاه به درگاه پروردگارش استغفار کرد، و به سجده در افتاد و توبه کرد(۲۴) …» 

سوره «ص»

… قصه‌شناسان گفته‌اند که داوود یک روز اتفاقاً در همسایگی‌ی قصرش چشم‌ش به زنی زیبارو افتاد و شیفته‌ی او شد، که بعداً معلوم شد که همسر سردار بزرگش اوریاست. داوود(ع) او را به جنگی در پیشاپیش تابوت سکینه فرستاد] -< بقره،۱۴۸[ که معنایش این است که یا باید شهید شود یا پیروز. و او در چند جنگ پیروز و در جنگ آخر شهید شد، و داوود(ع) توانست همسر او را بگیرد. حال آن که خود در حرمسرایش نود و نه زن داشت. …    

/میبدی،زمشخری،طبرسی و ابوالفتوح/

من به عصمت زیاد معتقد نیستم. ولیکن تنها خاندانی از ابناء بشر که رجس و ناپاکی از آنها برداشته شده است، خاندان نبی‌اکرم(ص) بوده‌اند و هیچ‌کدام از انبیاء دیگر عاری از اشتباه و گناه نبوده‌اند جز اینکه متنبه شده و توبه کرده‌اند. نتوانستم در برابر این، به این آیات متوسل نشوم!

* در خصوص این گناه در عهد عتیق هم آمده است. وجه یقین آزمون خداوندی برای تنبیه داوود(ع) هراسی است که بر او غلبه کرده است، چون هراسی که بر ابراهیم هنگام مواجهه با دو فرشته دست داد و نیز بر لوط و …

 ۵. نوشته است:  

– آقا به خدا ایشون خواهرمن…
– من پلیس راهنماییم، کمیته نیستم، اگه ایشون مادرتون هم باشن، بازم دلیل نمیشه دو نفری باهم پشت فرمون بشینین…

۶. فردا عید بزرگی است … خیلی بزرگ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.