همیشه
با دفترهای یواشکی شروع میشود، با سرخ شدنهای یکهویی، توی فکر فرو رفتنها،
ساعتها جلوی آیینه ایستادنها، شام نخوردنها، دروغ گفتنها، … متنفر شدن از مادر …
میترسم
حتی، در خیالم موجودی را در چنین سنی تصور کنم که مادرش هستم …
همیشه
با دفترهای یواشکی شروع میشود، با سرخ شدنهای یکهویی، توی فکر فرو رفتنها،
ساعتها جلوی آیینه ایستادنها، شام نخوردنها، دروغ گفتنها، … متنفر شدن از مادر …
میترسم
حتی، در خیالم موجودی را در چنین سنی تصور کنم که مادرش هستم …