از کتابی که می‌خوانم.

به
لیلا که غم دارد و حسرت و اندوه … که رخت بربستن‌ها و رفتن‌ها چه به ناگاه شده‌اند
این روزها و یا بوده‌اند و ما خبر نداشتیم تا مبتلایش شدیم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  

«پیراهن
کاموا
را خریده بودم، اما نمی‌دانستم با آن چه‌کار می‌توانم بکنم. آیا می‌شد که
گاهی آن را یواشکی از زیر کتِ میران بپوشم بی آن که او یا کس دیگری متوجه شود؟
مخصوصاً روزهایی که شـِه می‌آمد؟ و شِه بارانِ باران نبود مهِ مه هم نبود، یعنی نه
مهِ خالی بود نه باران خالی؛ چیزی بود بین این دو. به هوا که نگاه می‌کردی می‌دیدی
بارشی در کار نیست. دستت را می‌گرفتی بالا و خیس نمی‌شد. جلویت را نگاه می‌کردی،
تا دو چوب پرتاب ـ بلکه هم بیشتر ـ پیدا بود. اما بعد نیم ساعت یا یک ساعت، می‌دیدی
که همه‌ی تنت نم کشیده بی آن که متوجه بشوی و می‌دیدی که می‌لرزی و سردت شده و یخ
کرده‌ای و کوه‌های دوردست هم پیدا نیست دیگر. شِه همچین چیزی بود و این بلاها را
به سرت می‌آورد. رو علف‌ها که راه می‌رفتی خیس بودند. به پشم حیوان‌ها که دست می‌کشیدی
دستت نم برمی‌داشت و خم برمی‌داشت. شب‌ها هم که می‌خوابیدی استخوان‌های نم کشیده‌ی
سردِ پُردرد زُق‌زُق می‌کرد و حتی گاهی شق‌شق؛ یعنی بس که خشک شده بود و بس که بیش
از بس بود براش آن سرمایی که بود، اما به نظر نمی‌آمد که هست … 

آرشام
می‌دانست که پیراهن خریده‌ام و می‌دانست که آن را چقدر دوست دارم. یک شب وقتی می‌خواستیم
از بام‌ها بپریم کاموا را پوشیدم. آن شب رفتیم سراغ بلندترین بام روستا که مال
مسجد بود. خیلی می‌ترسیدیم اما پریدیم و طوری نشد و خیلی هم خوش گذشت. مخصوصاً که
موقع برگشت، «جعفر» و « حیدر» تو تاریکی کوچه مرا دیدند و نشناختند. جعفر داد زد:«تویی
بولوت؟»

جوابش
را ندادم و رد شدیم. حیدر گفت؟:«بولوت نبود. بولوت که اینطوری لباس نمی‌پوشد.» کیف
کردم. کت‌های میران همیشه برام بزرگ بود و به تنم گریه می‌کرد و همه از یک
کیلومتری می‌فهمیدند که کی دارد می‌آید…»


محمدرضا
بایرامی/مردگان باغ سبز/صص. ۱۳۲-
۱۳۳


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* یک
داستان کوتاهِ سر کاری‌ِ زیبا (+) بخوانید.

** شما
هم بی‌سیم‌چی‌تان این شکلی است؟ (+)


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.