پلیکان را از همان کودکی نفرتانگیز نشانمان دادهاند. توی آن انیمیشن که پلیکان ماهیهای برکه را به بهانه رساندن به یک برکه پُر آبتر توی راه قورت میداد تا آخر سر خرچنگ حسابش را رسید. اصلاً یادتان هست؟ من از پلیکانها میترسیدم جز وقتی که روی کاغذهای آبی کاربن یا گوشه مداد پاککن یا روی شیشه جوهر میدیدمش. یعنی عالی بود!
اما امروز شبکه چهار یک تکه کوچکی از یک مستند طولانی را پخش میکرد، آنجایی که پلیکانهای دماغه آفریقا پرندگان آبی و جوجههاشان را احاطه کرده بودند و به آسودگی خیالی وصفناشدنی، جوجهها را از کنار و گوشهای میکشیدند داخل کیسه وحشتناک زیر منقارشان و جلوی چشم والدینشان با مشقتی پُر لذت قورتشان میدادند.
ده بیست تایی قلدر بزن بهادری که داشتند نسل مرغان دریایی دیگر را منقرض میکردند. نمیشود از پلیکانها متنفر شد. این را میدانم که خلقت و غریزهشان این است. ولی آدمیزاد چرا؟ آدمیزاد چطور؟