فاز نول!

صبح که بیدار شدم دیدم امیر دارد با کلید آشپزخانه ور می‌رود، پرسیدم چی شده است با تحکم مردانه‌ای گفت «هیچی»! یعنی به تو چه اصلاً! من هم پتو را کشیدم سرم و خوابیدم. بعد خودش گفت که آشپزخانه برق ندارد و یخ‌های فریزر آب شده‌اند!! اینکه از کِی برق نداشته ذهن ما را درگیر کرد. دیشب که رسیدیم و امیر نصفِ شنیتسل مرا گذاشت توی یخچال، چراغش روشن شد؟ یادش نبود! خوب بعدش که خواستیم چایی بخوریم؟ با فندکِ گاز روشن کردی؟ آره! پس برق داشته!

احتمالاً تا الآن که دارم گزارش می‌دهم، بیش از یازده ساعت است که آشپزخانه برق ندارد. البته با فازمتر که بررسی کردیم فهمیدیم پریزها هر دو تا سوراخشون فاز است!! عین آن موقع که کولرمان سوخت و آقاهه گفت مانده‌ام چطوری از این کولر تا حالا استفاده کردید! اینکه هر دوتاش فاز هست!
خلاصه ما همچین خانه‌ای داریم! یعنی سیم‌کشی خانه‌ی ما همچین است! بعد ما همچین دم و دستگاهی داریم که با دو فاز کار می‌کند! نول کیلویی چند؟!

امیر قرار است ساعتی بگیرد بیاید برق‌کار بیاورد. خانه شلوغ است ولی من حال مرتب کردن ندارم. این چند روز امیر فقط ساعتی گرفته است و از طرفی سرشان هم حسابی شلوغ است و تا دوشنبه باید کاری را تحویل بدهد! دلم خیلی برایش می‌سوزد… با خودم شرط کردم اگر خواستیم برویم یک جای دیگر روزی که می‌رویم برای دیدنِ خانه، بگویم امیر فازمترش را هم بردارد. خوب بررسی کنیم سیمکشی خانه را بعد … بعله!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.