ساعت پنج که زمین لرزیده بود من در حیاط بیمارستان رسول اکرم گریه میکردم. من حتی تا ساعت نزدیک دوازده هم به فکرم نرسید که ای وای! افسانه و امین کوچولوی من هر دو کلیبر هستند … بچههای نازنین من چقدر ترسیدهاند … چقدر گریه کردهاند، چقدر لرزیدهاند …
بعد نوشت: شکر خدا «کلیبر» تلفات جانی نداشته. بچههای من هم سالم هستند…