پیشنهاد و انتقاد!

 

۱.فیلم
«بغض» با بازی باران کوثری و بابک حمیدیان فیلم زیبایی است. اما چیزی که ذهن مرا
مشغول کرده است این است که چرا این فیلم باید در ترکیه اتفاق می‌افتاد؟ مگر در
ایران نمی‌شود این شکلی عاشق شد؟ یا در ایران ممکن نیست به راحتی آب خوردن کسی را
سر به نیست کرد؟ آیا برای رفع سیاه‌نمایی نویسنده و کارگردان تصمیم گرفته‌اند [شما
بخوانید مجبور شده‌اند] داستان در ترکیه اتفاق افتد؟

 

 

بغض را ببینید.

۲. اولین سری «شوخی با ستارگان» را که خریدیم کلی لذت و کلی
رنج بردیم. مهران غفوریان همانقدر صاف و ساده و مهربان است که از یک آقای چاق
انتظار دارید. رفتار کارگردان با رامسین کبریتی نهایت … بود واقعاً. اشکان خطیبی
همانقدر مغرور و نچسب.

 

 

دومین سری کمتر جذاب بود چون سوژه‌ی شوخی‌ها همان بود. چیز
تازه‌ای نداشت و همین‌طوری نشستیم که ببینیم هنرمندان هنر هفتمی مقابل دوربین مخفی
چه می‌کنند.

سومین سری مصداق بارز «آب بستن» و پر کردن دی‌وی‌دی و پر
کردن جیب است. خصوصاً اصرار کارگردان برای توضیح دادنِ صحنه‌ی بعدی! ؟آن هم در سری
سوم!

تنها جذابیت سری سوم آقای محمود بصیری بود که حسابی اینها
را سنگ روی آب کرد. و اینکه نظر من نسبت به امیر یل ارجمند ۱۸۰ درجه بهبود یافت.

۳.
«داستان استریت/
The Straight story»
که سه‌شنبه شب ساعت نوزده از شبکه نمایش پخش شد و ما به پیشنهاد امیر بیخیال ماه‌عسل
شدیم و تماشایش کردیم عالی بود.

 

 

دیالوگ‌های آشنا با فرهنگ و ادبیات ما زیاد بود. اصلاً
انگار یک کارگردان امریکایی آمده باشد فیلمی بر اساس حکایت‌های
سعدی ساخته باشد! خیلی مزه داد!

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* می‌میرم اگر روزی … (+)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.