معرفی کتاب

«او نوری قابل انعطاف بود: به تمام زوایای روز من می‌تابید.»

دختر ستاره‌ای/جری اسپینلی

«بیا به هم قول بدهیم اصلاً برف‌های تازه باریده‌ی یکدیگر را به هم نزنیم. برف‌آبه نشویم. مثل این زمین بمانیم و با هم آب بشویم.»

دختر ستاره‌ای همیشه عاشق/جری اسپینلی

از شش سالگی کتاب خوانده‌ام. اما سه کتاب تا کنون نفس مرا بریده‌اند: نوجوان که بودم انتهای کتاب خرمگس جوری مرا به گریه واداشت که توانِ حرف زدن نداشتم. بعدها کتاب درخت زیبای من پایانش اشکم را در آورد. دختر ستاره‌ای را اما سراسر با بغض و حسرت خواندم. کاش صاحب این جملات، این کلمات من بودم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.