از طرف رامکِ جانم دعوت شدهام به یک بازی/چالش (+) البته در فیسبوک هم از طرف احمدرضا و صابر ونکی دعوت شده بودم که سعی کردم شانه خالی کنم که حالا که شد سه، چارهای جز اطاعت نیست. البته سالها قبل از این دست بازیها داشتیم و خیلی هم خوب که بیاییم ده کتاب تأثیرگذار زندگیمان را بنویسیم. سال ۸۹ از هفت کتاب تأثیرگذار زندگیام نام برده بودم (+) که با احتساب پینوشتها، میشود حدود ده کتاب.
چند سال گذشته است و من کتابهای بیشتری خواندهام. اما مجدد که مرور میکنم میبینم تغییر خاصی در این فهرست نمیتوانم اعمال کنم. جز کتاب بند نهم که توانسته دیدگاهم را تغییر بدهد، سامان بدهد کتابی ندارم دیگر که به فهرست اضافه کنم. بنابراین لیست کتابها را دوباره تکرار میکنم:
۱. مجموعه داستانهای صمد بهرنگی [خصوصاً ماهی سیاه کوچولو و محبت ناغیلی (داستان محبت) که به زبان ترکی خوانده بودماشان.] داستانهای دوران کودکی. دوران خوابهای شیرین. آرزوهای گزاف.
۲. مجموعهی نفیس و اورجینال کتابها و نامهها و مقالات دکتر علی شریعتی به میمنت همت برادر بزرگه در راستای خریداری و نگهداری مثل تخم چشم این مجموعهی گرانبها.
توضیح اگر بدهم، تکرار مکررات خواهد بود، ولیکن … خوب علی بابای عزیز روزهای نوجوانیام است که در ارتداد، آنقدر آزمودهام کرد تا شیرینیی دستیابی به حقیقت و ایمان و یقین را بچشم.
۳. مجموعهی سه جلدیی کمدی الهی دانته [برزخ و دوزخ و بهشت] تا تکلیفم برای همیشه با جنایات و مکافات و سومین اصل ابتدایی [معاد] و چهارمین اصل ثانویی [عدل] ایمانیام یکسره شود.
۴. از جناب آقای جورج اورول، با آن سابقهی درخشان (؟) سیاسیاش، قلعهی حیوانات و ۱۹۸۴ تا برای همیشه تکلیفام با دنیای سیاست روشن شود.
۵. رمان شگفتانگیز «کوری» از ژوزه ساراماگو. تا به ژرفترین، حقیقیترین و تلخترین زوایای تاریخ بشریت، فلسفه و حکمت داستان خلقت انسان سفری عمیق، جاویدان و تکرار ناشدنی داشته باشم.
از همین نویسنده، «بینایی» ادامهی رمان کوری را نیز خواندم که متأسفانه جالب و تأثیرگذار نبود. [و مثل همیشه، هدیهاش کردم به دوستی]
۶. چند رمان و یک مجموعه داستان کوتاه از ویلیام فالکنر، نویسندهی محبوبم و تنها نویسندهای که در نوشتههایش، ته مزهای حقیقی و گزنده و مستمر را حس میکنم و [بعد از صادق هدایت و جلال آل احمد،] تنها نویسنده[ی غربی] است که تقریباً تمام کتابهایش را خواندهام. داستانهایم سخت تحت تأثیر کتابهای اوست.
۷. «دل ِ تاریکی» نوشتهی جوزف کنراد و با ترجمهی گیرای صالح حسینی، علاوه بر قدرت و سترگی و شگفتیی قلم نویسندهاش، از این لحاظ که تنها کتابی بود که شش ماه از زندگیام را صرف خوانش۱۹۰ صفحهاش کردم، برایم ماندگار و تأثیرگذار بود.
از او، لرد جیم را نیز خواندهام.
۸. اگر بنویسم عالیترین و متعالیترین کتابی که در عمرم خواندهام، قرآن مجید است، ممکن است حمل بر ریا شود. ولی واقعیتی است که نمیتوانم از گفتناش خودداری کنم. کتابی که سالهاست تکراری نشده است در عین مکرر خواندن.
۹. کتاب چهار میثاق نوشته دون مگوئل روئیز (+) که مهسای عزیزم به من هدیه کرد و در واقع با این کتاب آرامش را و هنر آرام زیستن را به من بخشید. آرامشی که سالها از آن فاصلهای عمیق گرفته بودم. آن هم با وجود بیماری که به اضطراب و تنش حساس است.
۱۰. ندارم هنوز …
خوب نمیدانم چه کسانی را دعوت کنم. دعوت نمیکنم. هر کسی دوست داشت بنویسد.