خوب، بد، زشت

اسم دخترم با اکثریت آرای فیسبوک و اینجا شد مو هویجی 🙂

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*فیلم شیار ۱۴۳ / کارگردان نرگس آبیار

فیلم خوبی است. شاید یکی از قشنگ‌ترین فیلم‌هایی که برای دفاع مقدس ساخته شده است. بازی مریلا زارعی در حد غیر قابل تصوری برجسته است. یعنی از شدت برجستگی هارمونی فیلم را نه که به هم زده باشد، نه. یک‌جوری غیرهارمونیک است. اغراق نکرده است. در واقع به عمد یا غیر عمد دیگران خوب بازی نکرده‌اند. دیگران فقط بازی کرده‌اند. روخوانی کرده باشند انگار. یا بهتر این است که بگویم آنقدر خوب بازی کرده است که گویی بقیه هنرپیشه‌ها خوب بازی نکرده‌اند. مریلا زارعی به حدی شدید خوب بازی می‌کند که موقع تماشای فیلم زور می‌زنی مریلا را در الفت پیدا کنی.

داستانِ فیلم را پرسش و پاسخ‌های مصاحبه کنندگان و مصاحبه‌شوندگان رو می‌کنند. تا دقایق انتهایی فیلم خبری از شیار ۱۴۳ نیست. تا صحنه‌های بازگشت آزادگان، ما زیاد متوجه عمق اندوه، شدت انتظار، انفجار محبت مادرانه و تمنای عاشقانه‌اش نمی‌شویم. تمام این توقف عجیب زندگی در الفت، با یک ملاقاتِ ساده اما سنگین تمام می‌شود. تازه در انتهای فیلم الفت بسم‌الله می‌گوید.

نکته: موفقیتِ فیلم را از صورتِ اشک‌آلود تماشاگرانی که سالن را ترک می‌کنند می‌شود دریافت.

*با دیگران / کارگردان ناصر نصیری

فیلمی نبود که مرا راضی کند. در واقع فیلم هیچ کششی ندارد. زن و مرد جوانی مشکل باروری دارند که تنها به مدد تکنیک رحم اجاره‌ای می‌توانند به آرزوی خود برسند. دوست و همکار زن حاضر می‌شود این فداکاری را بدون چشمداشت پول بکند. مشکل شوهر سابق/پسرعمو/پدر بچه‌هاش است که زندانی است. البته این مشکل هم با جانبداری به حق پدرشوهر سابق/عمو/پدربزرگ بچه‌هاش حل می‌شود. فیلم هم طبق معمول با یک پایان گشاد تمام می‌شود. چه حالی می‌کنند فیلمنامه‌نویس‌های ایرانی ولی.

*رد کارپت / کارگردان رضا عطاران

قشنگ بود. رضا عطاران کاری می‌کند نانِ بیات با پنیر شور به کام‌تان آبگوشت بزباش بشود. فیلم البته یکنواخت است. اما کسل کننده نیست. جلوه‌های بصری‌اش در حد دیالوگ‌های عطارانی‌اش لذت‌بخش است. جز اینکه مشخص بود تمام صحنه‌های فستیوال را در یک روز گرفته بودند، مشکلی نداشت و من راضی بودم!

شروع فیلم با پرچم رنگ کردنِ ایران، و اتمام فیلم با پرچمی که رو اندازش شده است فوق‌العاده بود. انتخاب صحنه‌هایی از فیلم‌های اسکورسیزی متناسب با حال و روز رضا و علی‌الخصوص بروز دادنِ رفتارهای کاملاً ایرانی در مواجهه با زنان خارجی از نقاط قوت فیلم بود.

فقط نگرانِ پایان‌های غم‌انگیزی هستم که تازگی وارد کارهای رضا شده است.

* کلاشینکف / کارگردان سعید سهیلی

خوب گاهی ما هم گول می‌خوریم. امیر نخریده بودش چون به اسم کارگردانش آلرژی دارد. اگر اهل فیلم‌های کیمیایی ـ فردین ـ طور هستید بفرمایید کلاشینکف.

من دیگر حرفی ندارم! جز اینکه کاش بابای کارگردان داشتیم واقعاً!

بعداً نوشت: رکیک‌ترین در لفافه اروتیک پراندن را هم می‌توانید در این فیلم به بی‌پرده فحش دادن و فرت و فرت سیگار کشیدن اضافه کنید.

* سریال «همه چیز آنجاست» / کارگردان شهرام شاه‌حسینی

هر شب ساعت بیست و یک از شبکه سه پخش می‌شود و سریال موفقی است. صحنه‌های تلف شده ندارد. دیالوگ‌ها بدون شعاری شدن، ارزش‌های اخلاقی را اشاعه می‌دهد. اخطارهای اخلاقی، حقوقی و بهداشتی اجتماعی‌اش خیلی دقیق و خوب طراحی شده‌اند. امیدوارم پایان آب‌دوغ خیاری نداشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.