عیناً مشهود است که کثیری از مسلمین، از گناهانی که در قرآن از آنها نهی مؤکد و منع شدید شده و مرتکب آنها به عذاب و عقاب عظیم تهدید گشته، پرهیز نمیکنند
و برخی از آن معاصی بین ایشان شایعتر از سایر مذاهب بود، آیات کتابشان در جلوگیری از آنها اثر چشمگیری نداشته است. رباخواری، رشوه و ارتشاء، کذب و افترا، قطع ارحام، شقاق و اختصام، زراندوزی،
کینهتوزی، احتکار، لجاج و عناد، ظلم و فساد، امر به منکر و نهی از معروف، تعاون بر اثم و عدوان، مفتخواری، تنبلی و بیکاری، اختلاس، قتل و هتک اعراض،قساوت و شقاوت، فحش و بهتان، اختناق، فریب و تدلیس، خدعه و تلبیس، دروغ پراکنی و قانون شکنی،
کارهای خطیر اجتماعی را به نااهل سپردن و شایستگان را طرد کردن، مدح و ملق، خودخواهی مطلق، تحکیم روابط بر ضوابط، جاهل را در امور گوناگون عالم دانستن، ستمگر را ستودن، دو رنگی و نفاق، تشتّت و افتراق، بخل و حسد، حرص و طمع، فتنه انگیزی،
برای دستمالی قیصریه را آتش زدن، سخن بیدلیل گفتن، قلب حقایق، به فرهنگ و علوم ضروری و خودکفائی بیاعتنا بودن، از مشاهده ترقیات بشر عبرت نگرفتن، به دیده تحقیر به دیگران نگریستن و نظائر این اخلاق ذمیمه و اعمال شنیعه، در میان ایشان شایع است فکر نمیکنید چه شده است که محصول اسلام، که دین الهی و آیین حق و مستدل و عقلی است، چنین ملتی باشد؟! شک نیست که اعظم موجبات این نگون بختی و انحطاط، اخبار مجعوله و احادیث منحوله بوده، که زمامداران دین آنها را قبول و در کتب خود تدوین نموده و به خیال خود، مستحبات آمیخته با بدعتها را ترویج و اسلام را به اوج کمال رسانیدهاند.
مگر بزرگترین ملاک شناختن حدیث صحیح و سقیم عرض آن بر قرآن نیست؟ کجای قران یک شاهد برای صحت این گونه احادیث وجود دارد؟! اکثر این اخبار را دشمنان بزرگ، که شیاطین زیرک بودهاند و برخی از آنها را دوستان نادان و برخی را هم عوام فریبان حرفهای جعل نمودهاند و اکثرا آنها سنداً ضعیفاند و اندکی هم که اسنادشان صحیح است، به حکم اخبار متواتره، باید به قرآن عرضه کرد و چون شاهدی در آن وجود ندارد،
باید آنها را مردود تلقی نمود و در صورتی که وجوب یا استحباب آن عمل هم ثابت باشد، ذکر ثوابهای بسیار که اکثر این احادیث مشتمل بر آن است، مخالف اسلوب قرآن و موجب تجری مردم بر فسوق و عصیان میباشد لذا چنین ثوابهایی را نباید گفت و نوشت، زیرا مدارکش همان اخبار ضِعاف غیرقابل استناد است… پوشیده نیست که این اخبار، جایگزین قرآن و احکام انسان سازش شده، و قرآن را به زاویه خُمول افکنده و عنکبوت نسیان تار بر آن تنیده، در نتیجه اسلام در جوامع بشری مبتذل و ارتجاعی جلوه کرده است. (+)
نقل از صفحه ۲۲۵ جلد دوم کتاب آدم از نظر قرآن نوشته آیتالله غروی اصفهانی
ترجمه علی اصغر غروی اصفهانی