او آتش زیر خاکستر بود مثلاً

بچه که بودم و در کتاب‌ها یا هم تلویزیون آتش زیر خاکستر را خوانده یا شنیده بودم، روزی فرصتی دست داد از نزدیک ببینم. وقتی هو می‌کردی گر می‌گرفت و گوشه‌های ذغالها نارنجی می‌شد. می‌شد صورت را نزدیکتر برد ولی ترسناک بود.

در درونم آتشی ماهها سوخت و سوخت. حالا به خاکستر نشسته است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.