وقت اذان دردم شدید و غیر قابل تحمل شده بود، گفتم خدای عزیزم کی تمام میشود؟ امیر گفت «دیگه نزدیکه» پرسیدم چی؟ گفت مگر نپرسیدی کی روشن میشود؟ دیگر چیزی نمانده روشن شود. گفتم نه… ولی قلبم به فال نیک گرفت.
وقت اذان دردم شدید و غیر قابل تحمل شده بود، گفتم خدای عزیزم کی تمام میشود؟ امیر گفت «دیگه نزدیکه» پرسیدم چی؟ گفت مگر نپرسیدی کی روشن میشود؟ دیگر چیزی نمانده روشن شود. گفتم نه… ولی قلبم به فال نیک گرفت.
😔😭
😔😔😔😢