«باز گردیم به صندلی. اگر خوب بررسی کنیم میبینیم که کارگذاری صندلیِ هماندازه و مناسب در هواپیما که بشر لااقل کمی روی آن احساس راحتی کند کار سخت و هزینهبری نیست. شرکتی که صندلی میسازد خب همه را یکاندازه میتواند بسازد و اجرت اضافه نگیرد (تولید فلهای) ولی نکته اینجا ست که اگر همهی صندلیها هماندازه بود پولدارها چه فرقی با بقیه داشتند؟ حالا بستنی و مالش و نوازش به کنار، چرا سایز صندلیها فرق دارد؟ ما کمتر آدم ایم؟ به خدا ما هم کون داریم و در بیست سانت جا نمیشویم. اینجا هم عدالتِ مبتنی بر “هر چی پول بدی آش میخوری” چهرهی کریه خود را باز مینماید. پولدار باید به اندازهی پولاش برخوردار باشد و غیر پولدار باید به اندازهی پولی که پولدار خرج میکند “از دست بدهد”. مساوات نوین یعنی این وگرنه عرضهی برابر محصولات و خدمات به لحاظ فنی و علمی، سطوح متفاوتی از هزینه و خرج تولید نمیکند و به وضوح میبینیم که با توجه به کلیت هزینهها بعضی از خدمات پایه میتواند در یک سطح بماند. ایجاد سطوح یک مورد مصنوعی ست و برای باد کردن روحیهی پولداران انجام میگیرد؛ اطمینان دادن به آنان که اگر باز هم پول بیشتری خرج کنی تفاوت بیشتری برایات ایجاد میکنیم و توی پولدار هی ویژه و ویژهتر میشوی. ویژه شدن از چه طریق؟ خاکتوسرتر شدن بقیه. آیا چیزی لذتبخشتر از تماشای رنج و زحمت و فشار دیگران در زمانی که ما برخوردار و شاد و گشاد و مطمئن ایم هست؟ نه والله.» (+)