با همه معده دردی که هر روز یک جور و مدلی تحمل میکنم و روزانه یک وعده غذایی که اولش با لذت میخورم ولی بعدش تا شب هر ربع ساعت یکبار میگویم کاش نمیخوردم، اما دلم یک وعده غذای سلف دانشگاه علوم پزشکی ارومیه سالهای دهه هفتاد را میخواهد. توی سلف ستاد، از پنجره به خانم تپلی مسئول کشیدن غذا سلام کنم. سینی قیمه چرب و چیلی یا کباب کوبیده با سماق فراوان را بگیرم بروم انتهای میز استیل نزدیک پنجره بنشینم. حتی اگر بعدش دو شب درد بکشم. آخ قلبم.