مشکی رنگ عشق نبود؟

سال نود و شش، بهمن ماه، مراسم پنج‌شنبه سوم مادر منزل ما برگزار شد. روز قبلش مهدیه رفت گل بگیرد. مریم و شب‌بوی سفید. فروشنده در شلوغی مغازه می‌پرسد روبانش چه رنگی باشد؟ مهدیه می‌گوید سیاه. نمی‌دانستیم ولنتاین است. عزادار بودیم.

کات کرده بودیم هم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.