آزادی به شرط چاقو

آزادی عقیده یعنی من تو را و تو مرا بدون پیش‌فرض عقیدتی قبول کنیم. یعنی وقتی با تو مراوده دارم این را وارد نکنم که تو طرفدار کدام جناح و حزبی هستی. سالهاست به آزادی عقیده اصلاح‌طلب‌ها احترام گذاشتم ولی برخورد متقابل غیر این بود. سال ۹۰ نگار، نویسنده وبلاگ آ مثل کلمه پستی نوشت و من جوابی در وبلاگم نوشتم و از قرآن جواب آوردم. مغرضی به نام من برایش کامنت نوشته و فحش داده بود. نگار در گودر ماوقع را نوشت. غزاله کاظمی‌زاده که مهمان خانه ما هم شده بود و چند باری با جمع برای تئاتر و کافه بیرون رفته بودیم بر علیه من فحاشی کرد و گفت همه اینها فلان هستند. برای نگار کامنت نوشتم که آی‌پی تمام کامنتهای مرا با کامنت جعلی چک کن. من و نگار مخاطب وبلاگی قدیمی بودیم در جناح‌های مقابل هم.

هیچکس عذرخواهی یا دلجویی نکرد.

همین یک ماه پیش دوستی خبر شیوع وبا در ایران را استوری کرد، گفتم ایجاد وحشت نکن هنوز تأیید نشده است. گفت خبر را خانم دکتری که مثل خودت حکومتی است منتشر کرده است!

همین شخص در استوری پرسید آیا نت شما هم مشکل دارد و نظرسنجی کرده بود. من گزینه مربوط به کُندی نت را زدم. در استوری دیگری نتیجه گرفت نت حکومتی‌ها را کاری ندارند. اینترنت من همراه اول است. امیر سیم‌کارت ایرانسل دارد، در شرایط کیفی یکسان.

من نمی‌گویم همه اصلاح‌طلب‌ها، اما در جمع‌بندی که در طی سیزده سال بهش رسیدم این است که آنها همیشه مدعی آزادی عقیده هستند اما تو را همیشه در قالبی از پیش تعیین شده ریخته و در بک‌گراند ذهنی‌شان حفظ می‌کنند.  آزادی بیان، آزادی پوشش، آزادی سیاسی و احتماعی و اقتصادی و هر نوع آزادی که دم از آن می‌زنند همین است. ‌

و هرگز به خلاف آن فکر نکنید. ‌

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.