اردیبهشت سال ۸۵، روزنامه ایران کاریکاتوری از مانا نیستانی چاپ کرد که باعث خشم مردم آذربایجان شد. کاریکاتور مردی را در سرویس بهداشتی نشان میداد که در برابر سوسکی که با او حرف میزد میگوید «نمنه؟». نمنه در زبان ترکی آذری یعنی «چی؟». موج اعتراض به اغتشاش و سودجویی تجزیهطلبها تبدیل شد طبق معمول و تعدادی کشته و دستگیر شدند. آتش زدن سطل زباله و مغازهها و بانک و اموال عمومی همان وقت راه افتاد. فارسها گفتند معترض که آتش نمیزند. سه سال بعد ترکها ساکت بودند و راضی از نتیجه انتخابات ولی در تهران معترضین پمپ بنزین هم آتش زدند.
توکا نیستانی برادر بزرگ مانا نیستانی در گفتگویی، اظهار کرده بود برادرش یتیم بزرگ شده و از این کار پول درمیآورد و ندانسته از این کلمه استفاده کرده است. (همان وقت نوشتم به عنوان کسی که دستی بر آتش دارد، ممکن نیست یک کارتونیست حرفهای نادانسته از کلمهای استفاده کند.)
مانا نیستانی دستگیر شد و بعد از مدتی آزاد شد رفت مالزی و در ۸۸، کاریکاتوری در فیسبوکش منتشر کرد به این مضمون که حکومت در هیبت مرد تنومندی که کشفهایش را در دست گرفته روی نوک پنجه از میان خونهای ریخته بر زمین میگذرد. زیرش نوشتم آیا تو هم همینطوری از روی خون جوانان ترک گذشتی؟
توکا نیستانی وبلاگ توکای مقدس را مینوشت و در انتخابات ۸۸، از حامیان موسوی بود ولی بعد از مدتی تمام پستهای حمایتیاش را پاک کرد و ایران بود تا کمکم اوایل دهه نود رفت کانادا و به برادر یتیمش که از این راه ارتزاق میکرد ملحق شد. و کاریکاتورهای نان و آب دارتری کشیدند.
آی از نان و آب.
وقتی از گذشته افرادی این چنینی حرف میزنی، مخالفان حکومت میگویند ملاک حال افراد است. نمیدانم این اصل را از کجا آوردند ولی ما که جز گندیدگی و فساد بیشتر چیزی نمیبینیم. حال، باید سمت نور و حق باشد تا ملاک قرار گیرد نه باطل و تاریکی.