داده آماری

۱.همین یک ماه پیش وقتی گفت دخترها دست‌گرمی هستند و من عصبانی شدم گفت چرا طرفداری دخترها را می‌کنی؟ حالا طرفدار زن زندگی آزادی است.

۲.مهدیه و الهه برایم تعریف می‌کردند که فلانی همزمان با دو تا از هم‌کلاسی‌های الهه دوست بوده و در یک روز برای هر دو کادوی کاملاً مشابه خریده. جالب اینجاست که به هر دوی الهه و مهدیه هم پیشنهاد دوستی داده. حالا طرفدار زن زندگی آزادی است.

۳. می‌گوید این حکومت آنقدر شوم است که وقتی آمدند (۵۷) مادرم فوت کرد. مادرش بیماری دریچه میترال داشت و بعد از سه سقط و خونریزی شدید و بی‌توجهی پدرش به نظر پزشک که نباید باردار شود و عدم حمایتش بعد از سقط، درگذشت.

۴. با زنش عاشقانه ازدواج کردند. زنش از روابط متعدد او ناراضی بود. گفتم چطور تحمل می‌کنی جلوی چشم تو با زنهای دیگر حرف می‌زند؟ گفت چه کنم؟  بهتر از آن است که دور از چشمم این کار را بکند. مرد اکنون مبارز هشتگی و سرباز علی کریمی است.

۵. زنش پیشم گله می‌کرد که دائم سرش توی گوشی است و سر کار نمی‌رود و حتی دل نمی‌دهد بافتن فرش را یاد بگیرد که وقتی از بیمه مشاغل خانگی برای بازرسی آمدند شک نکنند. حالا می‌گوید به خاطر اقتصاد بد از خانواده شرمنده است و می‌خواهد با براندازی حکومت قدمی برای بچه‌هایش بردارد. البته با گوشی.

۶. زنش بیست سال در خانه پدرشوهر در اتاقی ۹ متری زندگی کرد و خب ناراضی بود. به مرد گفتم برای زنت خانه بگیر بزرگتر باشد حق دارد. گفت برایش کفش کوهنوردی گرفتم برود کوه. گغتم بالاخره برمی‌گردد به آن خانه یا نه؟ خانه نگرفت. زنش و پسرهایش خانه پدرزنش زندگی می‌کنند خودش در خانه پدری ویران و خالی از سکنه. حالا استوری می‌گذارد حتی اگر یک زن بالای قبرمان برقصد برای ما کافی است.

۷. خواهرشوهرش منشی دکتری است که از بانک وام ۸ میلیاردی گرفته، عمارت ساخته و بازپرداخت نکرده است. بانک سال ۹۵ خانه را مصادره کرده است. دکتر واحدها را همچنان اجاره داده و اجاره‌ها به حساب منشی ریخته شدند. بانک حکم تخلیه و دریافت اجرت‌المثل از دادگاه دارد. می‌گوید نگران نباش، حکومت تق و لق است، فعلاً نشستیم.

۸. زن و شوهر نخبه شیمی هستند و اختراع ثبت شده دارند. پنج سال است موقع دعوا با شوهرش فحاشی می‌کند و اگر من به روی خودم نیاورم می‌آید ماوقع و فحش‌هایش را مجدداً برایم تعریف می‌کند. راهرو پارکینگ کالسکه و سه‌چرخه بچه‌هایش است و مدام از فرهنگ آپارتمان‌نشینی می‌گوید. چند روز پیش می‌گفت به طالع‌بین زنگ زدم که دیگر داریم هم را می‌زنیم. می‌گوید خانواده شوهرم برای ما دعا می‌نویسند. همیشه می‌گوید شما زن و شوهر مثل تازه عروس و دامادها هستید اصلاً دعوا نمی‌کنید. گفتم درس خواندیم که دعوا نکنیم. نشنیده می‌گیرد.

 

موارد ۳،۴،۵ یک نفرند

موارد ۷ و ۸ یکی هستند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.