آیین جمعی چندین ساله‌ای برای دادخواهی

مرد خودش را در فیلم نشان می‌دهد و می‌گوید این پوتین‌ها طبی هستند، جلوشان فلز دارد. دو تا ضربه به پهلویش زدم. به پهلوی شهید عجمیان که بی‌سلاح و بی‌پناه و بیهوش روی زمین افتاده است.

‌صبح وبلاگ هدیه را خواندم. یکی از صدها دلیل رفتنش از ایران، یکی هم کمبود غذای مناسب گربه‌هایش، مردن سگها و گربه‌ها در کلینیک‌های حیوانات و بد آمپول زدن پرستار گربه‌اش بوده. حالا فکر کن این گربه‌ها آدم بودند؛ بچه‌های واقعی‌اش. خیلی وحشتناک است.

از مردن مهسا و نیکا در اثر ضرب و شتم و شکستن جمجمه‌، از ناتوانی‌اش در فهم زندان و اعدام نوشته. از بچه‌های آیدا کارپه.‌‌

دیگری خودش را نشان می‌دهد که چاقو را از جورابش می‌کشد بیرون، دیگری می‌گوید سنگی را کوبیدم به سر شهید خورد شد. چند تا مشت هم به صورتش زدم. آن دیگری که خیلی اتفاقی قمه‌ای برده بود تا کنار قبر پدرش گل بکارد، تأکید می‌کند قمه را اندازه دو بند انگشت در پهلو و بدن شهید فرو کردم که بار دوم خورد به انگشت دکتر قره‌حسنلو که داشت پیراهن شهید را می‌کشید.‌

فیلمش را خودشان گرفته‌اند. فیلم مشت‌های پر از سنگ‌های نوک تیز، لحظه‌ای که خم می‌شود چاقو را از جورابش بکشد بیرون، حتی انگشت بریده دکتر. همه را لحظه‌لحظه را فیلمبرداری کردند. طاقت نمی‌آورم وقتی می‌گوید سر پوتین‌هایم فلز داشت زدم به پهلویش. گریه که امانم را می‌بُرد امام زمان را صدا می‌زنم. عجب صبری خدا دارد… عجب صبری خدا دارد…‌

هدیه نوشته بیمناک بودم برسم خانه همه قرص‌های آرامبخش را یکجا بخورم. به خودش نهیب زده انقلاب است دختر، ضعیف نباش. اینها کجاها سیر می‌کنند؟ شده فیلم شکنجه آرمان یا روح‌الله را تماشا کنند؟ آن لحظه که برای مردها و زنهایی که به مأموران زخمی و غرق خون داخل ماشین لگد و سنگ می‌زدند هورا می‌کشیدند و شجاعت‌شان را تمجید می‌کردند، چی شده که حالا ادعا می‌کنند کدام شاهد کدام مدرک؟‌

«هر کس این روزها رو داره یکجور میگذرونه. امشب یکی از بچه ها گفت بعد از انقلاب من میرم توی خیابونها و میرقصم. فکر کردم من چه میکنم؟ من خیلی عزادارم. نیاز دارم بعد از انقلاب بشینم و مویه کنم. برای تمام خون ها. برای تمام جان ها. منظورم یک روز عزاداری کردن نیست. نیاز دارم بخشی از آیین جمعی چندین ساله ای باشم برای دادخواهی. برای غم. نیاز دارم تا سالها این نشانه ی اندوه رو با خودم حمل کنم.

آخ از درد. آخ از دونستن اینکه همین الان که من دارم تایپ میکنم چندین جان در خطرند. چندین تن در درد. آخ. آخ.

بچه هامون.»(+)‌

 

از بیانیه مجمع پلید مدرسین حوزه قم هم بنویسم؟ فقط بدانید خرداد ۷۶ تأسیس شده. همین و بس.‌

 

 

 

 

5 دیدگاه روی “آیین جمعی چندین ساله‌ای برای دادخواهی

  1. سلام طبق فرمایش امام حسین علیه السّلام سخن حق در اینها اثر نمیکند چون به خوردن مال حرام عادت کرده اند همینها که همنشین شان حیوانات شده یک کلیپی میدیدم طرف بوسه از لبهای حیوان میگرفت
    اماماجرای نعل تازه درجریان شهادت امام حسین علیه السّلام از تحریفات است مربوط به مقاتل اخیر میشود در مقاتل اولیه نیامده و چنین جریانی صحّت ندارد

  2. من در این چند روز اخیر، دو بار به شدت گریه کردم.

    فیلم مادر روح الله عجمیان رو، که بعد از دیدن فیلم شهادت پسرش، داشت صحبت می‌کرد رو، دیدم و برای لحظه‌ای که یادش مونده بود از فیلم، همراه با خودش، به شدت گریه کردم.
    که گفت: دستش رو اینجوری کرده بود (گرفته بود جلوی صورتش) که دیگه نزننش.

    و برای مجید رضا رهنورد وقتی داشت با علی کریمی حرف می‌زد.
    به شدت گریه کردم و براش فاتحه خوندم.
    به خودم گفتم کاش می‌شد زمان رو براش برگردوند به عقب. به قبل از این که مرتکب قتل بشه.

    در مورد خط آخر!
    اگه قرار باشه یه روزی خدای نکرده بلایی سر جمهوری اسلامی بیاد، قطعا از همون مجمع، هدایت خواهد شد.
    خدا آقای خامنه‌ای رو حفظ کنه از شر این جماعت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.