هیچوقت نشد در نوجوانی نهجالبلاغه بخوانم، یعنی سه بار جهد کردم ولی همان خطبه اول ماندم و گذاشتم کنار. دو روز پیش در ابتدای خطبه ۱۳۲ چیز عجیبی دیدم. سالهای طولانی از زمانی که به خاطر دارم انتهای نمازم با این دعا بود که خدایا به خاطر هر چی دادی، ندادی و گرفتی ممنونم. بعدها که قدرت راه رفتن را از دست دادم از این جملات من در آوردی خوف کردم و دیگر بر زبان نیاوردم.
حالا از زبان امیرالمؤمنین میشنوم:«خدای را میستاییم بر آنچه گرفت و آنچه عنایت فرمود، و بر آنچه لطف کرد و بر آنچه آزمایش نمود،»