سال نود، آبان همراه خانواده امیر و مادرم و تسبیح رفتیم مشهد. به محض رسیدن ما برف و بوران شد تا دم خروج ما از مشهد. یادم هست تسبیح تا وارد حرم شدیم گفت آقا را در هوای برفی ندیده بودیم که دیدیم.
آخرین زیارت مادرم شد.
عکس را که دیدم پرت شدم به یازده سال پیش. تلخ و شیرینهایش…
خدا مادرتون رو رحمت کنه
تشکر🌹 خدا پدر و مادرتون رو حفظ کنه
روح مادر نازنینت شاد عزیز دل
ممنونم خدا پدر و مادرتون رو حفظ کنه
خدا بیامرزه ایشون رو.
ان شاء الله در جای امن و آسایش بهشت برین باشن
ممنونم 🙏 انشاالله 🙏 خدا پدر و مادرتون رو حفظ کنه