در قرآن خداوند به جمیع ایمان آورندگان در هر زمانی، دو نمونه انسانی الهی و دو نمونه انسانی غیر الهی مثال میآورد که هر چهار آنها «زن» هستند. از پاکان مؤمن زن فرعون و مریم علیها سلام هستند. یکی حضرت موسی علیهالسلام را از آب گرفته در کاخ متکبرترین طغیانکننده بر خدا بزرگ میکند، ایمان میآورد و شکنجه شده میمیرد. و دومی…
مریم علیهاالسلام تنها زن تاریخی است که در قرآن کریم به نام او اشاره شده. او تارک دنیا و نذر شده برای خدمت به پروردگار میان کسانی است که معتقدند خداوند امری کاملاً مردانه است و زن را پست میشمردند. او چنان زاهدانه زندگی میکند و چنان پیوندی با ملکوت برقرار کرده که از سوی خداوند رزق داده میشود و فرشتگان بر او ظاهر میشوند و جبرئیل یکی از چهار ملک بزرگ و رسول امین وحی که واسطه میان خداوند و انبیاء است در هیبت انسانی با مریم سخن میگوید تا او را به «کلمهالله» بشارت دهد.
زنی در آیین موسی علیهالسلام که کلیمالله است او، بطن پاک و مطهرش محل نزول و پرورش کلمهالله است. عیسی علیهالسلام.
در سرزمینی که زن بسیار نادیده گرفته میشود و وقتی به مردی خبر میرسد که زنش دختری به دنیا آورده رنگ رخسارش از اندوه و غضب سیاه میشد و دختران را زنده به گور میکردند، دینی پا میگیرد که به زن کرامتی فوق تصور میبخشد. اولین ایمان آورندگانش، زنی است آنقدر پاکدامن که در زمان جاهلیت که فساد و فحشا بیداد میکند، مردم او را طاهره خطاب میکنند.
پیامبر خدا چهل شبانهروز از حضرت خدیجه دوری میکند. از اصلیترین حامی ایمانی عاطفی و انسانیاش. زیرا قرار است به آنها «کوثر» عطا شود. پیامبر و خدیجه چهل شبانهروز از هم و دیگران دوری میکنند نه برای الواح تورات، نه برای یک کلمهالله، برای کوثر.
دیگر جای کلام نیست.