خب خب دوشاخه انقلاب را کشیدند بیرون

خرس ترجمه یک داستان کوتاه از بکت را کار کرده گذاشته به نام «پایان». از نیمه شب دارم می‌خوانمش بالاخره الآن تمام شد. نه! طولانی نبود از بس هی خواب و بیدارم و مشغولیت‌های دیگر که که تکه تکه خواندم. داستان و ترجمه خوبی است پیشنهاد می‌کنم بخوانید:(+) داستان ملال‌آوری است. به قول آیدا کارپه نیکزاد خدای نوشتن از ملال است، ترجمه ملال هم أیضاً.‌

آقا نمی‌شود همه سرشان به زندگی‌شان باشد؟ به قول احمدرضا که می‌گفت مکاشفه کردید توی خودتان نگهدارید، البته منظورش ماها بودیم وگرنه خودشان تافته‌شان را جدا بافتند. بنشین ترجمه کن به گربه‌ات برس، از پدرت مرافبت کن. ازدواج کن، پروژه بگیر برو وسط اقیانوس قرص منیزیوم جوشانت را بخور. چه کار به کار ملت دارید؟ زندگی نگذاشتید برای خلق‌الله. بورژواهای شکم‌چر.‌

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.