امروز صبح زود رفتیم بیرون برای زدن دو نشان با یک تیر که شد هزاران نشان. یکیاش همین توی برف پیادهروی کردن بعد از سالهایی حتی. برف تازه، برف سفید زیبا روی برگهای سوزنی مرا کشید برد کلاس نقاشی استاد زندی، ارومیه. به ساحره. به خوابگاه بوستان انقلاب ارومیه. به پیادهرویهای عصرهای تابستان با سیب و تسبیح و مادرهایمان سمت بازارچه. گلفروشی، نان فانتزی. بیش از بیست سال پیش شاید…
برگشتنی عکس گرفتیم. رد ویلچر رفتمان روی زمین است.