زیباسازی شهر به روش براندازان

دلم برای یک سرخپوست خوب تنگ شده بود که دیدم نوشته: «عصر از انقلاب پیاده می‌اومدم به سمت چهارراه ولیعصر و همه چی به نظرم زیبا می‌اومد. خوش‌خوشان راه می‌اومدم و دخترهای بی‌حجاب تو پیاده‌رو به اندازه‌ی باد ملایم امروز، زیبا بودند. جلوتر برخوردم به این زن‌های چادری جدیدی که چند وقته خیابون انقلاب رو میرن و میان و به دخترها تذکر حجاب میدن. احساس کردم هر چی زده بودم پرید. دوباره کدر و عصبی شدم. هی می‌خواستم یه چیزی بشون بگم ولی تند تند میگن و فرار می‌کنن. منم نمی‌دونستم چی باید به اینا بگی و اصلا چرا باید بشون چیزی گفت ولی احساس بی‌فایدگی می‌کنم که این خیابون رو رد شم و هیچ کاری نکنم و بذارم اینا اعصاب زن‌های بی‌حجاب رو به هم بریزن. بعد فکر کردم چه راحت حال خوب آدم خراب میشه تو این مملکت. من البته یه شعبه‌ی خیلی پیشرفته از جمهوری اسلامی تو خونه دارم که اگه بیرون هم چیزی نشه داخل خونه زحمتش رو می‌کشن. بعد فکر کردم من اگه بعدا چیزی بنویسم یا فیلمی بسازم اصلا نمی‌خوام ردی از این‌ها توش باشه. برام اهمیتی نداره واقعیت چی بوده و چیه. هر جایی که دست من باشه حتی اندازه‌ی یه فیلم کوتاه یه عکس یه نوشته، می‌خوام اینا اصلا توش نباشن یجوری که انگار هیچوقت نبودند. داستان دیشب و امروز رو هم اگه یکی دوباره تدوین می‌کرد و زن چادری‌ها رو حذف می‌کرد خیلی زیبا می‌شد. قدیم‌ها وقتی یه فیلم آروم و مطبوعی می‌دیدم که هیچ اتفاق بدی توش نمی‌افتاد فکر می‌کرد «ولی دنیا اینجوری نیست» ولی الان فکر می‌کنم «مهم نیست دنیا چجوریه، خیال مال منه».»(+)

به قول آقای رحیم‌پور ازغدی برهنگی حقوق زنان نیست، اضافه حقوق مردان است. ‌

 

یک دیدگاه روی “زیباسازی شهر به روش براندازان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.