«برای هر چیزی اندازهای قرار داده، و برای هر اندازه مدّتی معین نموده، و برای هر مدّتی کتابی نگاشته است.»
چند روز است خدمت خطبه ۱۸۲ هستم و نمیدانم از کجایش بنویسم. اصلاً مرا چه به انتخاب و حاشیه نویسی؟ فکر میکنم سید رضی چطور بوده حالش، چند روز غواصی کرده در یک خطبه تا مروارید صید کند از بحری که خود گوهرستان است؟ طوری که در آن فضای مسموم حاکمان اسلام رحمانی، به تریج قبای کسی برنخورد. آخر به قول شهید مطهری حضرت علی بیشتر دشمن ساز است تا صورتی. همه امامان معصوم ما دشمن سازند وگرنه در تنهایی و اسارت شهید نمیشدند. این جذب حداکثری و اسلام رحمانی با اصل اسلام و قرآن در ضدیت کامل است. علی(ع) و یازده امام بعد از او هم که تا روز ملاقات با قرآن همنشین هستند در ضدیت با جذب حداکثری و صورتی بازی بودند و هستند. این همان مدرک و سندی است که شهید مطهری در رد ذوالقرنین بودن کوروش روی میز میگذارد. انبیا و رسل و ائمه یک مشی دارند. غربال کردن. جدا کردن حق و باطل، خیر و شر، بهشت و جهنم. دو قطبی کامل.
حالا فهمیدید چرا طبل کوروش صدایش بلند است؟
بگذریم. چقدر اهل کتابت و ثبت کردنیم؟ مثل خدا؟