خطبه ۲۰۱ نهجالبلاغه درباره انواع راویان حدیث پیامبر است. امیرالمؤمنین میفرماید راوی حدیث ۴ نوع است و پنجمی ندارد. سپس شرح حالشان را میفرماید. چون طولانی است نمیآورم. برای ثبت در وبلاگم رفتار شخص خودشان را از زبان مبارک خودشان میآورم که جالب است. از این جهت که نشان میدهد بابِ شهر علم نبوی چه مرام و روشی در برابر استاد خود داشته.
حضرت میفرماید: « گاهی سخنی از رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله صادر میشد که دارای دو جنبه بود: سخنی خاص، و سخنی عام، شنوندهای که قصد خدای سبحان و رسول صلّی اللّه علیه وآله را از آن نمیدانست آن را میشنید و بدون فهم معنای آن و اینکه از آن چه قصدی شده و برای چه صادر شده آن را توجیه میکرد. همه یاران پیامبر صلّی اللّه علیه وآله این طور نبودند که از حضرت بپرسند و معنایش را بخواهند، تا جایی که عدهای دوست داشتند عربی بیابانی یا تازهواردی از راه برسد و از حضرت سؤال کند و آنان پاسخ آن را بشنوند. اما بر خاطر من چیزی از این امور نگذشت جز اینکه از حضرت پرسیدم و آن را حفظ کردم.»
طالب علم اینطور است که از پرسیدن شرم نکند. فکر نکند اگر بپرسم استاد یا دیگران چی فکر میکنند. بعد اینطور هم نگاه کنید که پرسنده کیست و پاسخدهنده کیست؟ آموزگار به وحی متصل است و پرسنده وزیر و شریک آموزگار در نبوت است. چون هارون با موسی. بعد به فرموده امام در همین خطبه مردم حرف منافقان را پذیرفتند و گفتند اینها صحابی پیامبر بودند. و رقاب مردم را به دست آنان سپردند.
و همه برای دنیا بود.