محنت باز دو اسبه آمد اسماعیل

ترگل خانم هم رفت. قبل از کرونا چندین بار با غذاهای خوشمزه‌ای که برایم می‌آورد از دلتنگی‌ام برای مادر می‌کاست. کرونا که شروع شد دیگر نیامد. مراعاتم کرد. از آرایشگرم سراغ و احوالش را می‌گرفتم و سلام می‌رساندم. امروز، الآن عصرگاه از داداش کوچیکه شنیدم او هم امروز رفت. خانه‌اش پر نور و خودش مهمان اهل بیت ان‌شاالله. من هم نم‌نم اشک می‌ریزم و دلتنگی می‌کنم. (+)‌

 

یک دیدگاه روی “محنت باز دو اسبه آمد اسماعیل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.