خدایی را حمد که حواس او را درنیابد، مکانها فرایش نگیرند، چشمها او را نبینند، و پردههای پوشنده او را نپوشانند، همان که حادث بودن مخلوقاتش دلیل بر ازلی بودن او، و به وجود آمدن موجودات برهان وجود اوست، و شبیه بودن مخلوقات به یکدیگر گواه بر این که او را شبیهی نیست. خداوندی که در وعدهاش صادق، و از اینکه به بندگان خود ستم کند به دور است. در میان عبادش به قسط، و در حکم کردن بر آنان به عدالت رفتار کند.
به حادث بودن اشیاء بر ازلیّتش، و به داغ ناتوانی که بر موجودات نهاده بر قدرتش، و به مرگ و فنای مخلوقات که گریزی از آن قرار نداده بر دائمی بودنش گواه آورد.
یکی است نه به عدد، همیشگی است نه به زمان، برپاست نه با کمک پشتیبان. ذهنها او را دریابند نه به وسیله حواس، و دیدهها وجودش را گواهی دهند نه بر وجه حضور حسّی.
اندیشهها به او احاطه نکرد بلکه به اندیشهها نزد اندیشهها تجلّی نمود، و به اندیشهها وانمود که اندیشهها به او احاطه ندارند، و اندیشهها را در این زمینه قاضی قرار داد.
بزرگی او همچون اجسام و اجساد بر اساس طول و عرض و حجم و عمق و بدایت و نهایت نیست تا در جسم و حجم بزرگ آید، بلکه شأنش بزرگ، و سلطنتش عظیـم اسـت.
از خطبه ۲۲۷ نهجالبلاغه
🔍 این خطبه باز هم زیباست. اصلاً یکی از یکی زیباتر. این هم زیباتر. دو سه بار خواندهام و همینجا باز دو سه بار خواندم. خدایا. تازه عربیاش به قول آقای عاملی غوغاست. خصوصاً آنجا که از اندیشهها (اوهام) میگوید. چند بار بخوانید. قشنگ نیست؟ «لَم تُحِطْ بِهِ الاَْوْهامُ، بَلْ تَجَـلّـى لَهـا بِهـا، وَ بِهَـا امْتَنَـعَ مِنْـها، وَ اِلَیْها حاکَمَها»
این بخش «شبیه بودن مخلوقات به یکدیگر گواه بر این که او را شبیهی نیست»، در دو سه خطبه دیگر هم آمده که آن اوایل نمیفهمیدمش. حتی راهنمایی آقای محمدی شاهرودی هم کمکی نکرد. اما به مرور برایم جا افتاد که اگر شباهت در آفریدگان نبود و فرمها و زیستها و آفرینشهای متفاوتی در جهان بود پس لاجرم چندین آفریننده باید بود و چه جهنمی به پا میشد.
حتی اینکه در ذستسازهای بشری شباهت هست، نشانه این است که جز انسان در جهان آدمیان خالق و مخترعی غیر انسان نیست. قشنگ نیست؟
بعد حضرت ابراهیم(ع) این همه را بی معلم، خودش در دل طبیعت دور از تمدن شهری یافته. بر اساس فطرت الهی. عجب بشری. عجب شاهد والایی در قیامت بر کسانی که ادعا کنند کسی نبوده یادشان بدهد. و هنوز ۱۴ سالش نشده بود. بتشکن بزرگ پدر ادیان الهی الکی یلخی نشده که قربانش بروم.