موتیفات تألمات

یکم– درد این شاعره اهل قرآن، مؤمنه اهل وصیت نوشتن است که به رهبر انقلاب اسلامی، می‌گفت ای فرعون دختران ما را نکش! حرف ترسویی را نشخوار می‌کرد که طوری با قوه قضائیه همکاری کرد که حکم اعدامش شد چند سال زندان و می‌نوشت دنبال سوراخ موش باش!

اینکه نتوانی تشخیص بدهی فرعون زمانه‌ات کیست، آنکه مردان جوانت را در جنگ می‌کُشد و زنانت را به بی‌حیایی می‌کِشد کیست. تنها چون رهبر مقابل هوی و هوس توطئه‌گرانتان ایستاد و از رأی اکثریت دفاع کرد؟ مخملی‌های رنگی منافقی که اگر آقای آیت را با ۶۰ گلوله ترور و شهید نکرده بودند، پیش‌تر محاکمه و اعدام شده بود؟

 

دوم– درد این تعصب کور و تأسف‌برانگیز است که هویت ندارد. اسم کانالشان را لاتین نوشتند، متن پوستر را ترکی با اصرار مضحک بر استفاده از «گ» جای «ج». مشت سیاه‌چرده. مشت نماد منافقین اما سیاه. چه با زنگیان متناسب. بعد متن را فارسی نوشتند. از فارسها هم مدد خواستند یعنی؟ برای آذربایجان جنوبی؟ بی همه چیزی غیر این است؟ نادانی؟

سوم– درد مرد جوان تحصیلکرده صاحب منصب در وزارت خارجه است که وبلاگ می‌نویسد. در یکی از پستهایش که درباره شوخی و رفتارهای رکیک در بیمارستان همراه رفقایش نوشته، در جواب کامنت مخاطبش گفته:

کارمند صاحب منصب وزارت خارجه مذهبی صورتی، حتی نمی‌داند در هیچ کجای جهان نمی‌شود در بیمارستان لخت چرخید. همین برانداز بی‌حیایی که در هلند لخت شد و با نوک سینه‌های چسب خورده خطاب به مردها گفت شما از این پستانها شیر خوردید توسط پلیس دستگیر شد چون حد نصاب پوشش قانونی را رعایت نکرده بود. این نشسته در اتاقی از اتاقهای وزارت خارجه و خدا می‌داند فردا کجای دیگری میزی اشغال خواهد کرد.

در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه سوره با آقای رحیم‌پور ازغدی، دختری گفت اگر لخت نتوانیم بیاییم توی خیابان یا حتی راهروی خانه که باید حبس بشویم که! این عقیده‌ها قدیمی هستند باید عوض شوند. بگذریم از جواب آقای ازغدی، وقتی در ذهن مقام‌دار یک وزارتخانه این تصور وجود دارد، آن دختر دانشجوی ساده‌دل چه تقصیری دارد؟

 

چهارم– و درد در برنامه جهان‌آرا، با حضور حسین مرعشی موج می‌زند. مردی از گنده‌های باند ستون انقلاب، مغروق استخر سعدآباد، کسی که گفت روحانی که برنده انتخابات شد من نفس راحتی کشیدم، که مقابل دوربین قداره می‌کشد در حمایت از سلاح‌ورزی‌ها. خط و نشان می‌کشد برای مردم و مقابل مجری باسواد، کم می‌آورد و مشت پوچش باز می‌شود. دروغها و ادعاهای صد من یک غازش رو می‌شود. مثل زیباکلام. بنیان فکری عنکبوتی‌اشان در هم تنیده و رسوا می‌شوند. اما… او به قول خودش به تنهایی آنجا – در برنامه- که نشسته اندازه سه نماینده مجلس قدرت دارد. پسرعموی عفت مرعشی است که گفت بریزید به خیابانها.

کی می‌شود نوبت بنجامین برسد اما؟‌

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.