«از مشایخ یهود که در روم مسکن داشتند پرسیدند: اگر خدای شما از بت پرستی مردم راضی نیست چرا معبود و مورد پرستش آنها را محو و نابود نمیسازد؟ ایشان در پاسخ گفتند: اگر مردم اجرام و اشیائی را میپرستیدند که نظام عالم به آن بستگی نداشت، خداوند همه را بر میگرفت، لکن مردم خورشید و ماه و ستارگان و بروج را میپرستند، آیا خداوند باید جهان را به خاطر گروهی از ابلهان درهم ریزد؟ و آنگاه رومیان گفتند: اگر چنین است، پس خداوند آنچه را که برای جهان بیفایده است نابود کند. و آنچه را که مورد نیاز عالم است باقی گذارد. مشایخ یهود در پاسخ گفتند: اگر چنین شود، عقیده باطل کسانی که ماه و خورشید و ستارگان و از قبیل آنها را میپرستند راسختر خواهد شد و آن گمراهان برای معبود خود ارزش بیشتر و الوهیتی قائل میشوند زیرا میتوانند بگویند چون این اشیاء و اجرام نیست و نابود نشدند، پس بیشک خدایانی هستند.(میشناعوودازارا ، ٧:۴)»
گنجینهای از تلمود/فصل اول/ صفحه ۳۸