یَا آدَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوٌّ لَکَ وَلِزَوْجِکَ*

اگر خداوند می‌‌خواست آدم را از نوری‌ که روشنی‌‌اش دیده‌ها را برباید، و زیبایی‌ آن خردها را مات و مبهوت کند، و از مادّه خوشبویی‌ که بوی‌ خوشش نفسها را بگیرد بیافریند می‌‌آفرید، و اگر بدین صورت می‌‌آفرید گردنها در برابرش خاضع، و آزمایش فرشتگان سهل و آسان می‌‌شد، ولی‌ خداوندِ پاک بندگانش را به برخی‌ از اموری‌ که به حقیقت و ریشه آن آگاه نیستند آزمایش می‌‌کند، تا خالص از ناخالص جدا شود، و کبر و نخوت از آنان برطرف، و خودخواهی‌ و خودپسندی‌ از آنان دور گردد.
از برنامه حضرت حق در رابطه با شیطان عبرت بگیرید، که اعمال طولانی‌، و سختکوشی‌ او را به خاطر یک ساعت تکبر تباه کرد، در صورتی‌ که خداوند را شش هزار سال بندگی‌ کرد که معلوم  نیست از سالهای‌ دنیایی‌ است یا سالهای‌ آخرتی‌ (که هر روزش هزار سال دنیایی‌ است). چه کسی‌ پس از ابلیس با آلوده شدن به گناهی‌ چون گناه او از عذاب حق سالم می‌‌ماند؟ حاشا؟
خداوند هرگز انسانی‌ را به عملی‌ وارد بهشت نمی‌‌کند که به خاطر همان عمل فرشته‌ای‌ را از آنجا بیرون کرد، امر و فرمانش در حق آسمانیان و زمینیان مساوی‌ است، و بین خداوند و اَحدی‌ از بندگانش صلح خاصی‌ وجود ندارد تا به خاطر آن آنچه را بر جهانیان حرام کرده بر او مباح کند.‌
بندگان خدا، از دشمن خدا حذر کنید، مباد آنکه شما را به درد خود مبتلا  کند، و با ندایش شما را به حرکت آورد، و با ارتش سواره و پیاده‌اش بر شما بتازد. به جان خودم سوگند که تیری‌ سهمناک علیه شما به کمان گذاشته، و کمان را با شدت هرچه تمامتر کشیده، و از مکانی‌ نزدیک به شما  تیر انداخته. و گفته: «پروردگارا، برای‌ آنکه مرا اغوا کردی‌، زر و زینت دنیا را در زمین در برابر دیده آنان جلوه می‌‌دهم و همه را به ضلالت دچار می‌‌نمایم » به تاریکی‌ تیری‌ به هدفی‌ دور انداخت، و گمانی‌ ناصواب و خطا بر زبان راند، ولی‌ زادگان کبر و نخوت با عمل خود ادّعایش را تصدیق کردند، و برادران  عصبیّت، و سواران کبر و جاهلیت آن گفتار کج و باطل را راست آوردند، تا چون گردنکشان شما مطیع او شدند، و طمع او در گمراهی‌ شما پابرجا شد، و در نتیجه صورت حال او از پرده نهان به ظهور درآمد، سلطه‌اش بر شما قدرت گرفت، و لشکرش را به جانب شما نزدیک کرد، سپاه او شما را به بیش‌خواری‌ انداختند، و در ورطه کشتار درآوردند، و شما را زخمی‌ کاری‌ زدند: با فرو بردن نیزه گناه در چشمتان، و بریدن گلویتان با کارد معصیت، و کوبیدن مغزتان با اندیشه‌های‌ باطل، و فرود آوردن ضربه بر اعضای‌ حساس و کشنده‌تان، و کشاندنتان با مهار قهر و غلبه به سوی‌ آتشی‌ که از پیش برای‌ شما مهیا شده.
شیطان در زخم زدن به دینتان قوی‌‌تر، و برای‌ فساد در دنیایتان آتش افروزتر است از کسانی‌ که آشکارا با آنان دشمنی‌ می‌ورزید، و برای‌ جنگ با آنها جمع می‌‌شوید. پس آنچه خشم و نیرو دارید بر دفع او به کار گیرید، و در این برنامه از کوشش همه جانبه دریغ نورزید.
به بقای‌ حق قسم که او نسبت به ریشه وجود شما فخر و ناز کرد، و از حسب شما عیبجویی‌ نمود، و نسب شما را پست شمرد، و با لشگر سواره‌اش به جانب شما تاخت، و با ارتش پیاده‌اش راه را بر شما بست، به هر مکانی‌ شما را به دام می‌‌اندازند، و دستتان را از راه هدایت قطع می‌‌کنند، با هیچ نقشه‌ای‌ نمی‌‌توانید از خواسته آنان امتناع ورزید، و با هیچ تصمیمی‌ قدرت ندارید آنان را دفع کنید، که دام آنان دریای‌ خواری‌، و حلقـه‌ای‌ تنـگ، و عرصـه‌گاه مـرگ، و جـولانـگاه بلاسـت.
پس آتش عصبیت و کینه‌های‌ جاهلیت را که در دلهایتان پنهان است خاموش کنید، چرا که این کبر و خودخواهی‌ در فرد مسلمان از خاطره انگیزی‌‌های‌ شیطان و ایجاد نخوتها و فسادها و وسوسه‌های‌ اوست. گوهر تواضع بر سر نهید، خرمهره کبر زیر پا اندازید، حلقه تکّبر از گردن  باز کنید، و فروتنی‌ را سنگر بین خود و دشمنتان یعنی‌ شیطان و لشگرش قرار دهید، زیرا این موجود خطرناک را از هر ملّتی‌ لشگری‌ و یارانی‌، و پیاده و سوارانی‌ است.‌
‌‌
از خطبه ۲۳۴ نهج‌البلاغه‌
🔍 این بخش از خطبه ماهیت ابتلائات خداوند را روشن می‌کند. اینکه خداوند چک سفید امضا به احدی از مخلوقاتش نداده و آدم ابوالبشر هم که باشی، همه فرشتگان هم که بهت سجده کرده باشند دست از پا خطا کنی جلوی چشم همان فرشته‌ها بیرونت می‌اندازم.
آنجا که به انسان کامل، خاتم‌الأنبیایش می‌فرماید«و اگر پیامبر بعضى گفتارهاى ساختگى را به ما نسبت دهد، قطعاً او را با قدرت (و به قهر) مى‌گرفتیم. سپس رگ قلبش را قطع مى‌کردیم. و هیچ یک از شما نمى‌توانست سپر او شود. همانا این قرآن براى اهل تقوا وسیله تذکّر است.» (حاقه:۴۴-۴۸)
مطلب دیگر قانون واحد و بالطبع دین واحد در زمین و آسمان است. اینطور نیست که کبر و نخوت فقط برای آدمیان یا اجنه مذموم باشد. فرشته‌ای هم دچارش شود تنبیه می‌شود. اصلاً اول قانونگذار عالم کون و مکان خداوند است. یک قانون هم برای خودش نوشته که کتب علیه الرحمه(انعام:۵۴)
اما سپس، از دشمت تراز و کیفیت و‌ کمیت این دشمنی می‌گوید. چه قشنگ هم می‌گوید شیطان از استیصال که دید ای بابا احدی از نافرمانی مدنی او حمایت نکرد تیری در تاریکی انداخت که ببین باهاشان چه می‌کنم. ترکها مثلی دارند که کسی که به جهنم می‌رود دنبال رفیق می‌گردد برای خودش. شیطان هم الکی چیزی گفت اما اهل نخوت و عصبیت(آنچنان که شیطان بود)، باعث شدند حرفش به عمل برسد. ‌همین‌قدر آسان.‌
او بسیار نزدیک ما قدم برمی‌دارد، با تیری آماده در کمان، با شدت کشیده شده. این سه را تصور کنید. آیا می‌شود گریخت؟ حضرت منافذ را هم برمی‌شمرد: «با فرو بردن نیزه گناه در چشمتان، و بریدن گلویتان با کارد معصیت و کوبیدن مغزتان با اندیشه‌های‌ باطل، و فرود آوردن ضربه بر اعضای‌ حساس و کشنده‌تان، و کشاندنتان با مهار قهر و غلبه به سوی‌ آتشی‌ که از پیش برای‌ شما مهیا شده.»
بیدل سروده:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم نشتری تیغش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد‌
اما، نگاه را چه به تفاخر؟ و تکبر و عصیان؟ فروتنی چگونه سنگری می‌شود در برابر این دشمنی که توصیفش رفت؟
*طه:۱۱۷‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.