هاروتیم یا ماروت؟

بندگان خدا، شما را به تقوای‌ الهی‌ سفارش می‌‌کنم، تقوایی‌ که حقّ خداوند بر شماست، و باعث حق شما بر خدا هم هست، برای‌ دریافت تقوا از خدا کمک بخواهید،و از تقوا برای‌ گریز از عذاب خداوند مدد گیرید، که قطعاً امروز تقوا سپر از بلا، و فردا راه بهشت الهی‌ است، جادّه‌اش روشن  و پوینده‌اش سودبر، و امانتدارش (که خداوند می‌‌باشد) حافظ آن است.
تقوا به طور دائم خود را بر گذشتگان عرضه کرده و به آیندگان هم عرضه می‌‌کند، چرا که فردای‌ قیامت  به آن محتاجند، آن روزی‌ که خداوند آنچه را پدید آورده بازگرداند، و آنچه را عنایت فرموده بازستاند، واز آنچه مرحمت نموده بازخواست کند. تقواپذیران که آن را چنانکه باید رعایت کنند چه اندکند! راستی‌ که آنان بسیار اندک شمارند،  اینان سزاوار وصف حقّند که در قرآن فرموده: «اندکی‌ از بندگان من شاکرند».
پس گوش خود را به جانب تقوا بدارید، و به کوشش خود بر آن مواظبت نمایید، و آن را به جای‌ آنچه از دست داده‌اید قرار دهید، و در عوض هر مخالفی‌  که دارید به عنوان موافق قبول کنید.
خواب غفلت را به تقوا بیدار کنید، روز خود را با آن سپری‌ نمایید، آن را ملازم دل خویش کنید، گناهانتان را با آن بشویید، امراض را به وسیله آن درمان نمایید، و با آن بر مرگ سبقت گیرید، و از کسی‌ که آن را تباه نموده عبرت گیرید، مبادا که آراستگان به تقوا از شما عبرت گیرند!
هان، تقوا را نگاه دارید و خود را نیز به تقوا حفظ نمایید. خود را از دنیا پاک کنید، و نسبت به آخرت شیفته باشید، آن را که تقوا بلند مقام نموده پست نکنید، و آن را که دنیا رفعت داده بلند مقامش ننمایید، چشم به بارش ابر آن[دنیا] ندوزید، و گفتار ترغیب کننده به آن را نشنوید، و خواننده به آن را اجابت ننمایید، و به فروغ بی‌‌پایه آن روشنی‌ مجویید، و به اشیاء نفیسش فریب مخورید، زیرا که برقش از ابر بی‌‌باران، و گفتارش دروغ، و اموالش غارت شده، و اشیاء نفیسش غنیمت دزدان گشته است.
بدانید که آن چارپایی‌ است سرکش و گریزپای‌، اسبی‌ است چموش و نافرمان، دروغگویی است  خائن، حق ناشناسی‌ است ناسپاس، ستمگری‌ است بیراهه رو، دوری‌ کننده‌ای‌ است بی‌‌قرار.
وضعش حالی‌ به حالی‌ شده، قدمهایش لرزان، ارجمندی‌اش خواری‌، جدّی‌‌اش شوخی‌، و بلندی‌اش پست است. دنیا خانه ربودن مال و سلب ثروت، و جایگاه غارت و هلاکت است. مردمش در سختی‌ و رانده شدن به سوی‌ مرگ، و عرصه دیدار و فراقند.
راههایش موجب سرگردانی‌، گریزگاههایش علت ناتوانی‌، و مقاصدش باعث ناامیدی‌ است. حصارهای‌ استوارش اهل خود را به دست مرگ می‌سپارد، و منازل آن صاحبانش را دور می‌‌اندازد، و چاره‌اندیشی‌ نسبت به امور آنان را ملول و خسته می‌‌نماید.
بعضی‌ از دام هلاکت رسته ولی‌ از دنیا زخم کاری‌ خورده‌اند، گروهی‌ با بدن پاره و پوست کنده شده،  عده‌ای‌ سر بریده، دسته‌ای‌ خونشان به زمین ریخته، عده‌ای‌ انگشت به دهن می‌‌گزند، برخی‌ از شدت حسرت دست به هم می‌‌مالند، جمعی‌ سر در گریبان فکرت فرو برده‌اند، جمعیتی‌ بر اشتباه خود ندامت دارند، و پاره‌ای‌ از نیّت خود برگشته، ولی‌ راه چاره بر آنان بسته و مرگ ناگهانی‌ در رسیده و زمان خلاصی‌ و رهایی‌ تمام شده.
هیهات هیهات، از چنگ شد آنچه شد،و رفت  آنچه رفت، دنیا آن گونه که خود می‌‌خواست سپری‌ شد، و آسمان و زمین بر اهلش گریه نکرد، و به آنان مهلتی‌ داده نشد.‌
از خطبه ۲۳۳ نهج‌البلاغه‌
🔍 خطبه‌ای زیبا در تبیین تقوا. تقوا را ترس و خشیت از خداوند تعریف کرده‌اند، چنان او را حاضر ببینی که بترسی از اینکه نزدش دروغ بگویی رشوه بگیری. خیانت کنی. امضا بزنی پای قراردهای سرشار از رانت و اختلاس کنی. بترسی از نگاه ناپاک و دهان و دست و قلب ناپاک. چه راه صعبی و چه رهروی ناتوانی و چه بیابان پر وسوسه/سرابی.‌
در گنجینه‌ای از تلمود که بنا دارم خوانشش را ادامه بدهم(بعد از ۹سال)، آمده: «همه چیز در اختیار خداوند است، جز ترس از خدا».(براخوت، ۳۳ب). توضیح آنکه خداوند سرنوشت هر کس را قبلاً مقدر ساخته جز در یک مورد، که او خدا ترس خواهد بود یا نه. زیرا این امر به اختیار خود انسان گذاشته شده است و فقط خود اوست که می‌تواند خوب یا بد باشد. (فصل اول/ ص.۳۶)‌
🔍 حضرت امیر فرموده راه تقوی روشن است و آنکه پای در آن نهد سود فراوان می‌اندوزد و من نوشتم راه سختی است البته که روشنی جاده با نور احدیت و چراغ هدایت انبیا و اولیای الهی است اما راه، راه کم جمعیت و سختی است. هر آن امکان لغزش از آن امکان دارد. اما چون تقوا سنجهٔ روز قیامت است پس آنکسی که قدم همت در این صراط مستقیم گذاشته استقامت ورزیده و به انتها برساند دستش در پیشگاه داور و شاهد پر است و سود کرده است.
می‌فرماید خدا ترسان بسیار اندکند. با آیه‌ای که شاهد آورده(سبا:۱۳)، پس تقوا همان شکرگزاری از خداوند است.‌
در خطبه ۲۳۰ نیز بعد از تقوا از حمد خدا گفته: «ای‌ مردم، شما را سفارش می‌‌کنم به تقوای‌ الهی‌، و حمد بسیار بر احسانش، و نعمت‌هایی‌ که به شما ارزانی‌ داشته، و بر هر برنامه‌ای‌ که از او به شما رسیده. چه بسا شما را به نعمتی‌ مخصوص داشت، و به رحمتی‌ دریافت. عیوبتان را آشکار کردید و او بر شما پوشاند، خود را در معرض مؤاخذه او قرار دادید مهلتتان داد.»(+) که من امروز متوجه شدم و در شرح آن روز چیزی ازش ننوشتم.
🔍 خواب غفلت، همان خوابی است که حدیثش را از امام صادق نوشته بودم که «هواى نفس، بیدار است و خرد خفته‌.»(+) اینجا رهنمد داده شده برای این بیدار باش با تقوای الهی و فرار از غفلت هوای نفس.‌
🔍 بازی با کلمات و صرف و نحو در جملات «برای‌ دریافت تقوا از خدا کمک بخواهید،و از تقوا برای‌ گریز از عذاب خداوند مدد گیرید» (تَسْتَعینُوا عَلَیْها بِاللّهِ، وَ تَسْتَعینُوا بِها عَلَى الله) و «هان، تقوا را نگاه دارید و خود را نیز به تقوا حفظ نمایید» (اَلا فَصُونُوها وَ تَصَوَّنُوا بِها) سوای تمام بازی با کلمات در این خطبه را دوست دارم. موقع خواندن فکر می‌کردم به یقین شعرای ما اینها به گوششان خورده بوده که چنان بازی‌ها کردند با کلمات. به جد و یقین که نهج‌البلاغه است.‌
🔍 بعد از توصیف دنیا و بی‌راهه‌ها و بازی‌هایش، رها شدگان از دنیا را توصیف می‌کند. مرگ رخ داده و مردم ناگهان با حقایقی روبرو می‌شوند. عده‌ای سرشان بریده و عده‌ای فرصت توبه نیافته‌اند.‌
امام علی می‌فرماید: «آنگاه که روح مؤمن به آسمان بالا رود، فرشتگان تعجّب کنند و گویند: شگفتا! چگونه از سرایى که نیکانِ ما در آن تباه شدند، نجات یافت؟!» (غرر الحکم و دررالکلم / حدیث ۴۰۹۱) منظور فرشتگان از خوبان ما، «هاروت و ماروت» است. که بهترین‌شان بودند پس با سه شرطی که با خدا بستند به صورت انسان وارد جهان آدمیان شدند و در نهایت در چاهی در بابل تا روز قیامت از پا آویزانند (بقره:۱۰۲)‌
ببینید چه وادی پر هولی است این جهان. دو خط آخر اهل دنیا را هشدار می‌دهد: «آسمان و زمین بر اهلش گریه نکرد، و به آنان مهلتی‌ داده نشد» (دخان:۲۹)
پس «هان، تقوا را نگاه دارید و خود را نیز به تقوا حفظ نمایید»‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.