شنیدید انگار خواب بود؟ خواهر ساکن روستایم صبح زود مثل خواب آمد چند دقیقهای ننشست از بس جعفری است و رفت. وقتی گفت باید سریع برود گریه کردم. خیلی گریه کردم. یکی در من گفت پشت سر مسافر گریه نکن. مسافر مشهدم سریع آمد عین یک خواب و رفت. انگار که خواب باشد.