از آنچه به گردنکشان پیش از شما از عذاب خدا و دشواریها و حوادث و کیفرهای او رسید عبرت گیرید، و از خاک تیرهای که صورتشان بر آن نهاده شده و زمینی که پهلویشان بر آن افتاده پند پذیرید، و از اموری که زاینده کبر است به خدا پناه جویید، چنانکه از آفات ناگهانی روزگار به او پناه میبرید.
اگر خداوند اجازه کبر ورزیدن را به فردی از بندگانش میداد هر آینه رخصت آن را به پیامبران و اولیائش که از خاصان اویند عنایت میفرمود، ولی خداوند پاکْ کبرورزی را بر آنان روا نداشت،و فروتنی را برای آن بزرگواران پسندید، آنان گونههای خود را به عبادت بر زمین گذاشتند، و صورتهای خویش را بر خاک ساییدند، و در برابر اهل ایمان تواضع کردند، و در نظر بیخبرانْ بیقدرت و ناتوان به حساب میآمدند، خداوند آنها را به گرسنگی امتحان کرد، و به رنج و سختی مبتلا نمود، با برنامههای خوفناک آزمایششان فرمود، و به جفاها و ناخوشیها خالصشان کرد.
از باب نادانی به موارد آزمایش و امتحان در مواضع غنا و فقر، ثروت و اولاد را معیار رضایت و خشم خدا نگیرید، خداوند پاک فرمود: «آیا گمان میکنند از این که آنان را به ثروت و فرزندان مدد میکنیم در نیکیهای ایشان شتاب میورزیم؟ نه این طور نیست، اینان حقیقت را نمی فهمند»، زیرا خداوند متکبران از بندگانش را که در نظر خود بزرگ مینمایند با اولیائش که در دیده آنان ضعیف به شمار میآیند آزمایش میکند.
از خطبه ۲۳۴ نهجالبلاغه
🔍 در میان ابتلائات انبیاء و خاصان، به نظرم ابتلای حضرت لوط(ع) و مریم(ع) سنگینتر بوده. تا آن درجه که هر دو به منتهای حد وحشت میرسند. هر دو با مسئلهای اخلاقی حیثیتی امتحان شدند.
و هنگامی که رسولان ما[ فرشتگان عذاب ] به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد؛ و قلبش پریشان گشت؛ و گفت: «امروز روز سختی است!»(هود:۷۷)
حضرت لوط(ع) مهمانانی دارد در نهایت زیبایی و وجاهت. نمیخواهد غریبهها بدانند چه شهری است آنجا و نمیخواهد آسیبی به آن بزرگواران برسد پس مجبور است مخفیانه آنها را به منزل ببرد. از گذرهای شهری سراسر فساد. وقتی موفق میشود که خدا میداند چه کشیده، ناگهان مردان شهر میریزند پشت در که خوشگلها را بده به ما.
پریشان حالیاش آن دم که: گفت: «(افسوس!) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم؛ یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (هود:۸۰)
درباره حضرت مریم بسی دشوارتر است. دختری عابد و پارسا از خانوادهای نیکنام، که از کودکی در معبد بزرگ شده، ناگهان در حالیکه باکره است، به کلمهالله باردار میشود.
آنقدر این امر بر او سنگین میشود که میگوید: ای کاش پیش از این میمردم و یکسره از خاطرهها فراموش شده بودم. (مریم:۲۳)
حضرت ایوب(ع) نیز در برابر آخرین تیر ترکش شیطان بیتاب میشود. او که در برابر عظیم بلایا لب به شکوه نگشوده بود، در برابر گیسوان بریده همسر پاکدامنش لب به زاری بلند کرد: بارالها، ضرر و زیان به جان من رسید و تو ارحم الراحمین هستی (انبیاء:۸۳)
🔍 وقتی به «خداوند متکبران از بندگانش را که در نظر خود بزرگ مینمایند با اولیائش که در دیده آنان ضعیف به شمار میآیند آزمایش میکند» رسیدم، ناخودآگاه یاد شهدای امنیت پروژه نحسا کوموله افتادم. یاد دستهای پینه بسته طلبه بسیجی محمد زارع مویدی. که به دست فواحش و قمهکشهای مزدور کاخنشینان متکبر مظلومانه به شهادت رسید.
برای مظلومیت شهدایمان، خصوصاً شهدای فتنه فواحش در سال گذشته حمد و صلوات هدیه کنید.