یک- زمان بیداری/بهار اسلامی، سبزها میگفتند «تونس تونس، ایران نتونس!» اما در واقع این ایران بود که توانست با انقلابی مردمی با تکیه بر ولی فقیه از زیر یوغ استعمار و استکبار رها شود. وگرنه تونس و همه کشورهایی که «نتونستن» هنوز گرفتار حکومتهایی سرسپرده به شیطان بزرگ هستند. بیهمیّت و جرأت و مرجعیت دینی وارسته.
دو- از عاقبت آدمها نمیشود مطمئن بود. از ایلان ماسک خوشم نمیآمد (کلاً به غرب بدبینم) اما، با همین کل انداختنش با دیکتاتوری غرب بر فقط همین یک رسانه توانست صدای مظلومیت غزه را به جهان برساند.
هیچ برگی بر زمین نمیافتد مگر اینکه او حسابش را دارد.
سه- دیشب این پوستر را که دیدم بیش از هر چیزی این عروسک مرا ترساند. یاد سالهایی افتادم که رژیم غاصب صهیونیستی عروسک میریخت روی روستاها و بچههای فلسطینی که برمیداشتند بازی کنند در بغلشان منفجر میشد. چه رفته بر مردم فلسطین خدا داند خدا داند.
چهار- گاهی وقتی کسی از اولاد مینالید میگفتم حضرت یعقوب علیهالسلام دوازده پسر داشت که ده نفرشان دروغ گفتند و چهل سال بر دروغشان پافشاری کردند تا پدرشان، که پیامبر خدا بود از بسیاری گریه نابینا شد، باز کوتاه نیامدند.
دیدم کسی نوشته «تعجب نکنید که هزاران زن و کودک را کشتند و میگویند ما نبودیم! اجدادشان حضرت یوسف علیهالسلام را در چاه انداختند و به دروغ گفتند او را گرگ خورده!»
پنج-
شش-
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
-؟-
هفت- قبلاً گفتم که آقای عابدینی آدم را عاشق خدا میکند. آقای عاملی اما آدمی را ذوب در خدا میکند.
خدا قوت.
هربار میام اینجا با دست پر بر میگردم.
هفتمی: با تکته های آقای عاملی مسحور میشم