یکم. سال ۸۶ یک زنبور عسل بینوا پایم را نیش زد. دو روز ساق پایم ملتهب و سنگین بود تا اینکه خواهرزادهام شکاف کوچکی ایجاد کرد و با مکیدن نیش را بیرون کشید. بعدها که بحث زنبور درمانی در اماس باب شد نمیتوانستم درک کنم چطور درد نیش دهها تا صدها زنبور عسل بینوا را تحمل میکنند، حال آنکه هیچ گزارش موثقی از تعداد شفایافتگان این روش منتشر نشده. خدابیامرز احسان شکوهی میگفت وقتی زنبور درمانی را شروع کردیم من سر پا بودم، همسرم روی ویلچر. بعد از ۷۵۰ نیش من ویلچری شدم خانومم روی تخت خوابید.
دوم. سال ۹۱ که اسپاسم عضلات پای چپم شدت گرفت، در سفری به تبریز، دکتر آیرملو نسخه کرد که بوتاکس تزریق کنم. دکتر صحرائیان هم نظرش مثبت بود. اما گروه فیزیوتراپی بهروزی که مورد تأیید دکتر صحرائیان بود مخالفت کرد که با تمرینات/شکنجهها انقباض گرفتند از پایم و بوتاکس نتیجه را تحت تاثیر قرار میدهد.
پس تزریق نکردیم.
سوم. سه ماه از تزریق بوتاکس میگذرد. دکتر نجمی هم گفت که اسپاسم به قدری شدید است که حداقل دو سه بار دیگر لازم است تزریق کند تا نتیجه بدهد، اما پاهایم آرامند. دیگر شبها چند بار نیاز نیست اسپاسمشان را بشکنیم تا کمرم خالی شود. درست است امکان فیزیوتراپی ندارم چون حتی سودی هم ندارد ولی مدتی است دارم فکر میکنم اگر آن سال طبق صلاحدید دکتر آیرملو بوتاکس زده بودیم حداقل جلوی خشک شدن زانویم گرفته میشد.
درست است بعدها خانم نفرزاده هم گفت که موافق تزریق بوتاکس نیست، اما شرایط به نظرم آن زمان با تزریق بسیار متفاوت میشد. میشد زانویم را نجات بدهیم. میشد راحتتر کافو ببیندیم. بعد از چند ماه، دوباره روی ایستادن و راه رفتن تمرکز کنیم. پای راست هم درگیر نمیشد.
چهارم. اینها را برای کسانی مینویسم که احیاناً با اسپاسم قطعهای در پاهایشان درگیرند و ابتدای مسیر هستند. که اگر پزشک متخصص پیشنهاد بوتاکس داد مقاومت نکنند. گر چه موقتی است اما مهم حفظ ایستایی بدنتان است. مهم سر پا ماندن شماست.
مسئله بعدی که مکرر نوشتهام ممانعت از درد است. در تمرینات ورزشی یا فیزیوتراپی زیر بار درد نروید و تن به توجیهات فیزیوتراپتان ندهید. یادتان بماند درد ایجاد التهاب میکند و التهاب اسپاسم را بیشتر میکند. خودتان را در مدار این چرخه معیوب وارد نکنید.
پنجم. این درمان به درد من نمیخورد؟ نه. میتوانست اگر شدتش اینقدر نمیبود که چندین دور لازم باشد که حدود ده پانزده تزریق فقط در هر رانم لازم باشد. حال بماند ساقها و پهلویم.
تصور درد تزریق مانع میشود دوباره سمتش بروم. اما اگر کسی در شرایط سال ۹۱ من باشد که فقط عضله کوچولوی داخل کشاله ران چپم لج کرده بود پیشنهادم حتماً تزریق بوتاکس است.