«زیرا آن یک بیعت است، و تجدیدنظر در آن راه ندارد، و در آن اختیار از سر گرفته نشود. آنکه از آن سر برتابد به انکار حق برخاسته، و آن که در پذیرشش تأمّل نماید سازشکار و منافق است.»
از نامه ۷ امیرالمومنین علی علیهالسلام
نامههای ۶ و ۷ خطاب به معاویه است درباره بیعت و به فرم امروز همان رفراندومخواهی قبیله اصلاحات. در نامه ۶ میفرماید:
«آن مردمی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند با همان شرایط و مقررات با من بیعت کردند، حاضر را حقّی نیست که غیر را اختیار کند، و غایب را نمیرسد که آن را قبول نکند. شورا برای مهاجرین و انصار است. اگر بر مردی در خلافت اجتماع کردند و او را پیشوا نامیدند خداوند به آن راضی است، بنابراین اگر کسی از فرمان اهل شورا با انکار و بدعت بیرون رود او را به آن برمیگردانند، و اگر فرمان آنان را نپذیرد با او به خاطر پیروی از غیر راه اهل ایمان میجنگند، و خداوند بر گردن او نهد آن را که خود بر عهده گرفته (یعنی عذاب دوزخ را).»
در این نامه قانون منحرف اهل سقیفه را به معاویه یادآور میشود که چطور خلف وعده و پیمان با خدا و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله کردند و بیعتشان با او در غدیر خم را شکستند. چگونه به خانهاش هجوم برده و حرمت یگانه دختر پیامبر را شکسته، دست و بازوی او را بسته، به مسجد بردند تا با عهدشکن بیعت کند.
به او و سایرین یادآوری میکند چگونه بر تصمیمات شوراهای مهاجرین و انصار طغیان نکرده و ۲۵ سال چون استخوانی در گلو و خاک در چشم برای حفظ «وحدت مسلمین» سکوت کرده.
این جملات خطاب به همه معاویههای زمان است. که وقتی خودشان با قانون انتخابات همین نظام برنده میشوند مشکلی نیست اما تا شکست میخورند آشوب و فتنه بر پا میکنند و تمامیت و وحدت ملی را به خطر میاندازند.
این جملات و آنچه فرامتن این نامههاست نشان میدهد که چقدر مبنای این نظام و اصل ولایت فقیه بر اساس حکومت امیرالمومنین علی علیهالسلام است. اگر فتنهگران اقتصادی سازندگیها و آشوبسازان دوم خردادی و وطن فروشان غربزده ادب سیاسی را رعایت کنند و حقیقتاً به اعتلای ایران اسلامی وفادار باشند.