لغتنامه دهخدا: دلتنگی

لوا زند نوشته: «به نظرم دلتنگی امروز در دهخدای وجودم اینجوریست که حسرت احساسهایی که هیچ وقت با بابا تجربه نکردم که تبدیل به خشم شد و کاور زیباتری به نام دلتنگی می پوشد تا کسی نفهمد ما خیلی هم پدر دختر نایسی نبودیم . دلتنگی توهم و یا دروغی است که به خودمان میگوییم تا با احساسات پشت ماجراهای خودمان مواجه نشویم.»

ها. حتی اینکه «درد فقدان می تواند برایم در مورد کنده شدن مو از برس کسی که رفته برایم ملموس باشد چه برسد به رفتن هم اتاقی.» دقیق است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.