امّ یحیی نوشته: «ازش پرسیدم فرداشب یک دقیقه بیشتر کجایی؟ گفت دفاعم! از خیمهای که روش آب بستن… وَ دو تایی با هم گریه کردیم… » (+)
امّ یحیی نوشته: «ازش پرسیدم فرداشب یک دقیقه بیشتر کجایی؟ گفت دفاعم! از خیمهای که روش آب بستن… وَ دو تایی با هم گریه کردیم… » (+)