در مولودیاش خوانده:
حیدر دید و علیاکبر آفرید
علی علی علی مکرر آفرید
صبر ندیدن تورو نداشت خدا
که قبل خلقتت پیمبر آفرید
مرتضی مطهری در حماسه حسینی میگوید: «آیا میشود از خواب غفلت مردم، از جهالت و نادانی مردم به نفع دین استفاده کرد؟ به نظر می رسد کمتر کسی بگوید این کار مانعی دارد. می گویند این بیچاره آدم جاهلی است، آدم نادانی است، آدم بی خبری است، در همان عالم بی خبری و جهالت و نادانی خودش یک اعتقادهایی پیدا کرده. …حالا ما چکار داریم که او را از خوابش بیدار کنیم؟… عده ای می گویند حالا ما چکار به این حرف داریم، دروغ است که دروغ باشد، ولی مردم از همین راه بالأخره یک ایمان و اعتقادی پیدا کرده اند.
این فکر غلطی است که ای بابا، فلان پیرزن حالا… یک عقیده پیدا کرده و آرامش خاطری دارد و نتیجه اش خوب است، خذ الغایات و اترک المبادی، چکار داری تو؟ جواب این است که اولاً هر عقیده ی درست یا نادرست بالاخره از افراد به یکدیگر سرایت می کند، از همان پیرزن به دیگری سرایت می کند و موجب تشویش ذهن آن دیگری می گردد. همه ی مردم را برای همیشه نمی توان جاهل نگه داشت. خود اسلام هیچ گاه نردبان باطل برای حق به کار نبرده است… ثالثاً خلاف عمل رسول اکرم است. چرا رسول خدا حاضر نشد جهالت مردم را تثبیت کند آنگاه که در روز وفات ابراهیم فرزند رسول خدا آفتاب گرفت و مردم گفتند: به خاطر فوت ابراهیم بود، فرمود: اینها دوآیت پروردگارند، برای فوت کسی نمی گیرند. با نقطه ی ضعف مردم مبارزه کرد؛ نه تنها- العیاذ باللّه- به سود شخصی از آن استفاده نکرد، بلکه مانند ما آخوندها به اصل «خذ الغایات و اترک المبادی» هم که ظاهر صحیح و مشروعی دارد متوسل نشد. به عبارت دیگر بر نقاط قوّت مردم مثلاً فکر و عقل و اراده و بیداری آنها تکیه می کرد نه بر نقاط ضعف آنها.
در دفتر ۸۷ (اسلام و جاهلیت) گفتیم که بعضی معتقدند که خیلی نباید سر به سر جهالتهای مردم در امور دینی گذاشت و گاهی فریب دادن به جهل عیب ندارد و لااقل سکوت در برابر جهالت مردم خوب است و آن وقتی است که از راه جهالت و نادانی یک عقیده ای پیدا کرده اند که نتیجه اش خوب است ولی این فکر غلط است، زیرا هرگز نباید نصر را با جور خواست. ممکن است نتیجه ی خوبی داشته باشد ولی مآلاً بسیار بد عاقبت است.»