در این پست در شرح این فراز از دعای زیبای ابوحمزه ثمالی:
خداوندا ! مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن و با ترفند و نقشههایت با من چارهاندیشی نداشته باش! خداوندا ! من از کجا خیری دریافت میکنم؟ در حالیکه خیر به جز نزد تو یافت نمیشود.
اشاره کرده بودم به حضرت موسی علیه السلام و امتحانی که خداوند با دعا و ادعای خود حضرت موسی علیه السلام از ایشان گرفت. در خوانش سوره بقره متوجه شدم همین اتفاق برای حضرت ابراهیم علیه السلام نیز تکرار میشود. چنانچه وقتی نوجوانی گمنام است، در احتجاجی که با نمرود میکند چنین میگوید:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ… (بقره: ۲۵۸)
اما سالها بعد, زمانی که دیگر پا به سن گذاشته است از خداوند میخواهد او را درباره روز معاد و زنده شدن مردگان به اطمینان قلبی برساند:
وَإِذ قال إبراهیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحِیِ المَوتَى قَالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِنُ قَالَ بَلَى وَلکِن لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَربَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلَ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعیًا وَاعْلَم أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (بقره:۲۶۰)