دیشب با امیر حلوای شیرازی پختیم. دارم تمرین میکنم به خواب لاجرم غلبه کنم. دارم نقاشی زیبایی با مدادرنگی میکشم. هر چند ترک بافتنی فعلاً دست چپم را ضعیف میکند ولی صرفاً بافتن زندگیام را تک بعدی میکند. دوباره کتاب خواندن را از سر گرفتهام. امیر چند روز پیش باز ناپرهیزی کرده است و کتاب…Continue reading از ناشناختنها
ماه: تیر ۱۳۹۲
گوشت برادر مرده میخریم!
پدرم همیشه میگفت با کسی که به آسانی نزد شما غیبت دیگران را میکند دوستی نکنید چون فردا روز غیبت شما را نزد دیگران خواهد کرد. من؟ مثل همیشه یادم میرود. غیبتها را میگذارم به حساب همدردی فلانی با فلانی که دارد با من در میان میگذارد. بوالهوس هم هست و یک روز بدش میگوید…Continue reading گوشت برادر مرده میخریم!
موتیفات خواب و بیدارانه
۱. چشم از خواب باز میکنم، گردیِ آینهی آرام افتاده در شبکههای آیینهای که الهام داده است: خاطره. یک خط خوردگی در حاشیهی سفید یک دیکشنری هم برای من خاطره دارد. نمکدان قرمز پلاستیکی بند انگشتی رویش نوشته شده لیلا پور زنگبار سال ۷۳. یک تکه قرص نعنایی قلبی شکل که دارد سیاه میشود: اسماعیل.…Continue reading موتیفات خواب و بیدارانه
مخمل بافیات!
البته احسان نراقی مرحوم کجا و نویسندهی این سایت [ملکوت] کجا، ولی این متن را که میخواندم یاد مناظرهی نراقی و خوئی افتادم در کتاب «آزادی، حق و عدالت»*: «… اما مگر دوستانی که چنین خود را مدافع صلح قلمداد میکنند، کوشش برای پایان دادن به جنگی میان ایران و اسراییل دارند؟ مگر میان ایران…Continue reading مخمل بافیات!
انگری بیردز!
بنا بر امر واصله از طرف برادرزادهی نازنینم، کیف انگری بیردز بافتیم. کار سختی بود چون همینطور الله بختکی و بدون الگو شروع کردم. حلقهای را با هفتاد زنجیره درست کرده و پنج رج پایه بلند سفید ببافید. بعد به مقداری که دوست دارید بلندی کیفتان باشد قرمز و یا زرد ببافید. آخرین رج را…Continue reading انگری بیردز!
بچههای مدرسه والت
آقای حسینی یادش بخیر. دبیر فیزیک سال دوم دبیرستان ـ نظام قدیم ـ خیلی آقا بود. تپل مهربان عینکی که توی کلاس روپوش سفید به تن میکرد و مرا به اسم کوچک صدا میزد. دفتر تمرینهایم را دوست داشت که با حوصله برای هر مسئلهای نقاشی مرتبط میکشیدم و بعد فرمول و حل مسئله.…Continue reading بچههای مدرسه والت
در وصف حسادت گفتهاند …
این یکی آیدا در پیادهرو نوشته است: «… برانگیختن حس حسادت یا سرخ نگه داشتن صورت با سیلی. بصورت طبیعی آدمها دربرابرچیزی که براشون دغدغه نیست حسادت نمی کنند. یعنی اگر شما ده هزار عکس از خودتون با مونالیزا بگذارید من حسادت نمیکنم، چون موزه دوست ندارم و مهم نیست موزه کجا باشه، ولی یک عکس از خورشت…Continue reading در وصف حسادت گفتهاند …