آقایان و بانوان! ببخشید! خوب الآن من به شدت ذوق زده میباشم تا این مطلب را هر طور شده است بنویسم و سوال عظیمی که در این شب ِ عزیز در مخیلهام ایجاد شده است را با شما در میان بگذارم …
آقا [و خانم] شما این سریال «فاصلهها» را که دیدید هر شب؟ بعله خوب. البته امیدوارم نه مثل من، که فقط روشن میگذاشتم تا کمکم خوابم ببرد و یا جلوی تلویزیون چمباتمه زده در حال مطالعه جننامه باشم که؟ چرا میپرسم؟ آخر خیلی مهم است خوب!
آقا جان! این فرهاد (حسن جوهرچی) به این یارو مهران (اسمش چی بود؟) گفت: «رفیقم را دیدم! آن هم بعد از بیست و هشت سال.» درست؟
خب!
بعد این پسر شهید چند ساله است؟ هان؟ دانشجو است خب، به گمانم حول و حوش بیست و دو، سه سال دیگر نه؟
خب؟
حالا پیدا کنید پرتقالفروش را دیگر! … باید باز هم بگویم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* تو را سر جدتان! اینقدر با شعور مخاطب وَر نروید. خوب نیست … اصلاً «زشت» است!