نخستین اشارات به تکشاخ، در آثار یونانی و رومی پیدا شد. طبیعیدانان یونانی از «چهارپایی با یک شاخ» سخن گفتند که به احتمال زیاد منظورشان چیزی جز کرگدن نبود. این حیوان تکشاخ هرچند وحشی و مهیب بود، اما در فصل جفتگیری «رفتاری نرم با مادینه» از خود نشان میداد.
این توصیفات روشن از حیوانی معمولی در اروپای قرون وسطی که کرگدنی وجود نداشت، هر چه بیشتر معنایی شگفتانگیز یافتند: مادینهای که تکشاخ در برابرش رفتاری نرم نشان میدهد به اشتباه یک انسان تصور شد و افسانهٔ شکار تکشاخ شکل گرفت. بنا به این افسانه برای شکار تکشاخ باید دختر دوشیزهای را برابر او گذاشت تا حیوان سر به دامان او بگذارد. دختر باید حیوان را با عشق نوازش کند و آرام آرام نزد شکارچیان ببرد.
در نتیجهٔ این تصویرسازی، تکشاخ در ادبیات مسیحی به نمادی از مسیح بدل شد: دختر دوشیزه، مریم باکره است که مسیح در دامان او متجسّد شد و خود را در اختیار شکارچیانش قرار داد تا به صلیب کشیده شود.
منبع:
Visions of the Unicorn
Jenny Davis Barnett
@Harut_Marut