شما مردمی طعنهزن، عیبجو، روگردان از حق و مکّار و حیلهگرید. در کثرت عددتان با کمی اتفاق دلهایتان سودی نیست. من شما را به راه روشن راهنمایی کردم، آن راهی که در آن جز هلاک شده هلاک نمیشود. آنکه بر آن راه استقامت ورزد به جانب بهشت میرود، و هر که بلغزد راهش به سوی آتش است. …Continue reading لایَهْلِکُ عَلَیْها اِلاّ هالِکٌ*
برچسب: شهادت
هابیلها در پیش است
اگر تو دستت را به سویم گشایى تا مرا بکشى، من هرگز دستم را به سویت نمىگشایم تا تو را بکشم؛ من از خدایى مىترسم که جهانیان را پرورد. مائده:۲۹. بسیجیها را از شهادت نترسانید. زیرا پاکان همیشه به دست شریرترین انسانها کشته میشوند. این رسم دیرینه خلقت است.
ای نام تو بهترین سرآغاز
«… آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد ( و به روز رستاخیز ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند با صابران و استقامتکنندگان است.» بقره: ۲۴۹ اکنون ایران اسلامی و محور مقاومت برابر جهان کفر ایستاده است. لانه عنکبوتی* شیطان و یارانش…Continue reading ای نام تو بهترین سرآغاز
ما ملت شهادتیم
این رجل فاجری که خون عزیز ما را به زمین ریخت، تأیید کرد دین خدا را. یعنی خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما، تأیید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می…Continue reading ما ملت شهادتیم
گوش کن! با لب خاموش سخن میگویم!
گفتم: «صمد! صمد مرا بیاورید. خیلی وقت است همدیگر را ندیدیم.» آقا تیمور از ماشین بالا رفت. چند تا تابوت را با کمک چند نفر دیگر پایین آورد. صمد بین آنها نبود. آقا تیمور تابوتی را گذاشت جلوی پایم و گفت: «داداش است.» برادرها، خواهرها، پدر، مادرش و حاج آقایم دورتادور تابوت حلقه زدند. دلم…Continue reading گوش کن! با لب خاموش سخن میگویم!
منِ او
دیشب وقتی کتاب را تمام کردم میخواستم بیایم و در موردش، در مورد خودم با این کتاب بنویسم، وقتی امیر از سفر یکروزهاش برگشت و آخر سر پرسید کتابش چطور بود و لب و لوچهی آویزان مرا دید سری به تأسف تکان داد که یعنی وااسفا به تو سوسن! گفتم من نمیدانم، هیچ جذابیتی نداشت برایم. نمیدانم شاید اگر…Continue reading منِ او
هم یرزقون …
شعرا، خوب شعر زیاد میگویند، به هر سبک و سیاقی. شاید حتی چندین جلد کتاب هم بدهند بیرون. از این همه شعر، یک غزلی این وسط گُل میکند. میشود شاهغزل. از این شاهغزل، یک بیتی گُل میکند میشود شاهبیت؛ شاهبیتها میشوند شناسهی یک شاعر حتی. یا یک سبک سُرایش. بعد ممکن است این شاهبیت آنقدر…Continue reading هم یرزقون …